آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیاندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
از سیاهی چرا حذر کردن
شب پر از قطره های الماس است
آن چه از شب به جای می ماند
عطر سکر آور گل یاس است
آه بگذار گم شوم در تو
کس نیابد ز من نشانه ی من
روح سوزان آه مرطوب من
بوزد بر تن ترانه ی من
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
*فک کنم اول راهنمایی بود(اگه دقت کرده باشین اکثر توضیحاتم بر
می گرده به اول راهنمایی!من در این سال برای بار دوم متولد شدم!),
تولدم بود و دوست بسیار عزیزی کارت پستالی بهم هدیه داد که این
شعر بر اون نقش بسته بود.انقد عاشق این شعر شدم که همون روز
رفتم و کتابی از فروغ خریدم.کتابی از دست فروش های خیابون!نام
کتاب,عصیان بود.
*بعدها دبیر ادبیاتی داشتم که گفت:همیشه پسرا عاشق سهراب
می شن و دخترا عاشق فروغ!و من گند زدم به تئوری استاد!
*فروغ رو دوست دارم.این بی پروایی و این عشق عریانش رو کم تر
تو شاعرای دیگه دیدم.
*در مورد مطلب "تا هستم,با من باش!..." حتما نظر بذارین.
سلام آپم...
بشمار سه اونجا باشیا
راستی این چندتا متن تازه ای که گذاشتی خیلی قشنگن...
سلام عزیزم من لینکت کردم راستی مرسی که سر زدی لطف کردی ممنون
دوستی میگفت :
آنچه زندگی به تو ارزانی داشته ... با لذت بپذیر
سخاوت زمین را منکر مشو
و علیه روح خود دست به گناه مزن ...
شعر قشنگی بود
اگه به حرف اون دبیر ه که منم گند زدم چون از سهراب خوشم میاد
تازه تو بانوانم از پروین خوشم میاد ...واسه من که بدتر شد !!
فک کنم از خودش گفته
احسنت به شما با انتخاب موضوعات جالب و خوندنی که کامنت میزارید
خــوشـبـخـتـی هـایــم را بــا عـجـلــه
در ســرنــوشــتــم نــوشــتــه بــودنـد...
بــد خــط بـــود...!!!
روزگــار نــتــوانــســت آنـهـا را بــخــوانـد....
مثه اینکه منم گند زدم به تئوری استادتـــون.
اهل فروغ نیستم شاید چون هیچ وقت اشعارشو نخوندم یا شاید کسی رو نداشتم که شعر فروغ واسم بنویسه.
در عوض پروین :
محتسب مستی ب ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست این پیراهن ست افسار نیست
عاشق این شعرشم یه جور رمز شده بین من و دوستم!خیلی حس قشنگ وخوبی داره!
درضمن اسم شعرازدوست داشتن هست!اغاز چیزی هست که مابراش میزارم