ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ، ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻛﺴﯽ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺟﺎﻳﯽ
ﺩﻳﺪﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻳﺎﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ، ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺧﻮﺩﻡ، ﺍﺯ ﻋﻤﺮﯼ ﻛﻪ ﺗﺒﺎﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﻓﻬﻤﻴﺪﻩ ﺍﻡ.
ادامه مطلب ...در این دنیای بزرگ ،
جایی هم آخر برای تو هست.
راهی هم آخر برای تو هست.
در ِ زندگانی را که گِل نگرفته اند !
محمود دولت آبادی
جای خالی سلوچ
*برای دونستن بیشتر از دولت آبادی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...بیا وداع کنیم ...
بیا وداع کنیم ...
اگر بنا باشد کسی از ما بماند ...
همان به که تو بمانی ...
"کینه ی" تو به کار این دنیا بیشتر می آید تا "عشق" من!
محمود دولت آبادی
کلیدر
*برای دونستن بیشتر از دولت آبادی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...همزمان؛ انسان در مسیر عمر خود مگر چند بار می تواند به
دوستانی بربخورد که از میان آن ها همزبانی بیابد. همزبانی که
همدل باشد. و مگر دوستی، از آن مایه که به رفاقت بینجامد،
چند بار می تواند رخ بدهد، و در چند مقطع عمر؟
محمود دولت آبادی
سلوک
*برای دونستن بیشتر از دولت آبادی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...دیگرانی همیشه هستند که بار کینه را به کنایه بر زبان می آورند.این
دیگران به گمان خود زیرکند!غافل از اینکه نه زیرک،دو رویه اند.جرأت
یکرویگی شان نیست!
محمود دولت آبادی
جای خالی سلوچ
*برای دونستن بیشتر از دولت آبادی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...گاه آدم، خود آدم،عشق است.بودنش عشق است.رفتن و نگاه کردنش
عشق است.دست و قلبش عشق است.در تو عشق می جوشد،بی آنکه
ردش را بشناسی.بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده.شاید
نخواهی هم.شاید هم بخواهی و ندانی.نتوانی که بدانی.
ادامه مطلب ...بیا وداع کنیم ...
بیا وداع کنیم ...
اگر بنا باشد کسی از ما بماند ...
همان به که تو بمانی ...
ادامه مطلب ...روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند.روز و شب دارد.روشنی دارد،
تاریکی دارد.کم دارد،بیش دارد.
دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده تمام می شود,بهار می آید...
محمود دولت آبادی
جای خالی سلوچ
*برای دونستن بیشتر از دولت آبادی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...دیگرانی همیشه هستند که بار کینه را به کنایه بر زبان می آورند.این
دیگران به گمان خود زیرکند!غافل از اینکه نه زیرک،دو رویه اند.جرأت
یکرویگی شان نیست!
محمود دولت آبادی
جای خالی سلوچ
*برای دونستن بیشتر از دولت آبادی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...گاه آدم، خود آدم،عشق است.بودنش عشق است.رفتن و نگاه کردنش
عشق است.دست و قلبش عشق است.در تو عشق می جوشد،بی آنکه
ردش را بشناسی.بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده.شاید
نخواهی هم.شاید هم بخواهی و ندانی.نتوانی که بدانی.
ادامه مطلب ...