سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان برای تکمیل داره,در خدمتم.نظرات,هفته ی
آینده,منعکس می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم,
عنوانش هست:
دل من سیری ندارد!...
بیاید ابتدا این متن رو با هم مرور کنیم:
"لوین: موضوع چیست؟
استپان آرکادیچ:موضوع این است که فرض کن زن داری و زنت را
هم دوست داری و عاشق زن دیگری می شوی ...
لوین:معذرت می خواهم،از این جا دیگر هیچ حرفت را نمی فهمم.
مثل این است که... این حرف تو برای من درست به همان اندازه
عجیب و نا مفهوم است که فرض کن وقتی اینجا خوب سیر شدیم
از کنار نانوایی که رد می شویم یک نان قندی بدزدیم!"
لئون تولستوی
آناکارنینا
همین اولش بگم که من با مثال بالا برای بد بودن حرف استپان
مشکل دارم!مثال بهتر از نان نبود؟!بگذریم!من نمی فهمم:یعنی
چی من دوسش دارم ولی فلانی رو هم دوس دارم؟!مگه عشق
هم زمان به دو زن(و یا دو مرد!) می شه؟وقتی می گی عشق,
این عشق یه بار معنایی داره واسه خودش.هم دوس داشتن و
هم تعهد و هم خیلی چیزای دیگه!من نمی فهمم!تو وقتی
عاشقی,یعنی دلو چشم و تمام وجودت عاشقه!پس چطور می
شه عاشق کس دیگه ای شد؟خودمونو گول نزنیم!با کلمات
هم بازی نکنیم!
لابد شما هم دیدهاید جفتهایی را که بعد از مدتی زندگی مشترک، یک جورهایی شبیه هم میشوند، حتا چهره و تیپ و قیافهشان! و بخصوص طرز تفکر و احساس و عکسالعملهایشان در برابر مسائل مشترک. این جور آدمها وقتی هم در برابر این انتقاد قرار میگیرند معمولا سرشان را بالا میگیرند، صدایشان را صاف میکنند و با کلی تبختر (و معمولا بصورت همزمان و یکصدا) خیلی قرص و محکم اعلام میکنند که: اینها نشاندهندهی عمق تفاهم و گواه شناخت کامل آنها از یکدیگر و درستی انتخابشان است.
گفتهاند که زن و مرد مثل دو نیمهی یک در هستند؛ اما یک نیمهی در که در نیمهی دیگر حل نمیشود، محو نمیشود، نابود نمیشود. این شبیه شدنها مسألهای است که باعث میشود ما غالبا تنها بمانیم؛ چرا که از مقلد بیزاریم یا از اینکه تقلید کنیم.
ما میخواهیم کسی با ما باشد که ما نباشد. دستگیرندهی ما باشد و دستگیرندهاش باشیم. هشداردهندهی به ما باشد و هشداردهندهی به او باشیم. بیدارکنندهی ما و بیدارکنندهاش . . . رفیقی که ما را دائما تأیید میکند یا تحسین، اسیر است نه رفیق.
پیامبرِ جبران خلیل جبران هم ظاهرا دارد یک همچین چیزی میگوید:
عشقی که از دو نفر، یک نفر بسازد هر یک از آن دو نیم انسانی خواهد بود.
عشق هدیه نمیدهد مگر از گوهر ذات خویش و هدیه نمیپذیرد مگر از گوهر ذات خویش. عشق نه مالک است و نه مملوک.
شما با هم زاده شدید و باید پیوسته با هم باشید تا آن هنگام که مرگ بالهای عمرتان را برکند. حتا در خاطرهی خوش خداوند هم باشید. اما بگذارید با هم بودنتان را فضایی در میان باشد و بگذارید که بادهای آسمان بین شما در رقص و پایکوبی باشد. یکدیگر را دوست بدارید اما از عشق زنجیر مسازید.
بگذارید عشق همچون دریایی مواج میان ساحلهای جانهایتان در تموج و اهتزار باشد. جامهای یکدیگر را پر کنید ولی از یک جام منوشید. از نان خود به یکدیگر هدیه دهید، اما هر دو از یک قرص نان تناول مکنید. به شادمانی با هم برقصید و آواز بخوانید، اما بگذارید هر یک برای خود تنها باشد. همچون سیمهای یک عود که هر یک در مقام خود تنهاست ولی همه با هم به یک آهنگ مترنمند. دلهایتان را به هم بسپارید اما به اسارت یکدیگر ندهید. در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک، از آنکه ستونهای معبد از هم جدایند ولی بارِ یک سقف را بر دوش دارند و هیچگاه بلوط و سرو در سایهی هم به کمال رویش نرسند.
در مفهوم خاص جامعه شناسی عشق به تمایل و کشش میان دو نفر اطلاق میشود که منبعث از سه ویژگی باشد که عبارتند از : صمیمیت، شور و هیجان و تعهد. در واقع جامعه شناسی «عشق» را نوعی ارتباط اجتماعی که هر سه ویژگی، به طور همزمان در آن حضور داشته باشد میداند.
عشق
برترین احساس
اشتیاقی عالمگیر
نیرویی بس عظیم
و شوری شگفت انگیز است
عشق
دوری جستن
از آزردن دیگری
دوری جستن
از شکل دلخواه خود دادن به او
دوری جستن
از تسلط بر او
و دوری جستن
از فریب دادن اوست
عشق
درک یکدیگر
شنیدن حرف یکدیگر
پشتیبانی از یکدیگر
و شاد بودن در کنار یکدیگر است
عشق
بهانه ای برای عدم پیشرفت
بهانه ای برای بهتر نشدن
بهانه ای برای کوچک نمودن آرزوها
و بهانه ای برای اطمینان بیجا به دیگری نیست
عشق
صداقت کامل داشتن با هم
رویاهای هم را سهیم بودن
تلاش در رسیدن به هدف هایی مشترک
و بر دوش گرفتن عادلانه مسئولیت هاست
در این دنیا همه می خواهند عاشق باشند
عشق،احساسی نیست که بتوان
آن را ساده انگاشت
عشق احساسی است که باید آن را گرامی داشت
به بار آورد و از آن مراقبت کرد
عشق
دلیل زندگی است
سلام
من در این عالم مجازی نیازمندم که دوستانی هم فکر وهم سطح گرایشات فکری خودم پیدا کنم چون در این دنیای مجازی انترنیت تا دلت بخواهد دوست واقعی وخوب والبته دوست دورغی ریخته است اینجا شما با داستان ویا با شعر ویا با انتخاب متن های زیبا از بزرگان به سراغ دوستانتان در این دنیای مجازی می روید که بتوانید بیشتر بیاموزید و ان ها بهتر بتوانند مشکلات نگرشی شما را به شما یاد اوری نمایند ...ابتدا سخن باید براستی در پروفایلت خود را معنی کنی که مخاطب بداند با کدام کارکتر شخصیتی دارد سخن می گوید بعد با یکدیگر در باب داستان یا شعریا انتخاب کلمات با یکدیگر تبادل نظر ... صادقانه بگویم از این جا باب دوستی اغاز می شود اما این تیغ دولبست باید مراقب بود که به الودگی ختم نگردد چرا که شما از این لحظه وارد فاز جدیدی می شود که می تواند بسیار خطرناک باشد تا جائیکه حتی کانون زندگی یک شخص متاهل را بهم بزند از ان جائیکه در دنیای مجازی کمتر به سوی ارمان های حقیقی که همان تکامل باشد در حرکت باشیم بیشتر بدنبال ارزوهای گم شده دوران کودکی خود می گردیم و خطر اینجاست که تفاوت دارد ارمان های حقیقی با ارزوهای گم شده ویا دورغی .... و صد البته بیشترین قربانی که ما در این دنیای مجازی یا دروغی می بینیم از دختران کم سن وسال ویا کم تجربه است که خیلی سریع فریب کلمات فریبنده پسران جوان وحتی متاسفانه مردان مجرد ومتاهل را می خورند ...مرا عفو کنید که من تنها از باب همین دنیای مجازی و وبلاگ ها برایتان مثالی اوردم که بیشتر وبرایم ملموستر بود امیدوارم که اغاز برخورد دو شخص در این دنیای مجازی ویا دنیای حقیقی با دورغ اغاز نگردد که ان خود داستان دیگر وفاجعه دردناکتری همراه است وتماما من از کمبودهای عاطفی وحسی کانون زندگی هر شخص می بینم که از کودکی با شخص بزرگ می شود چرا که اگر کمبودهای عاطفی وحسی در درون کانون زندگی شخصی وجود نداشته باشد کمتر به الودگی وبیماری مبتلا می گردند از دعوت شما ممنونم
گل
گل
گل
گل
گل
گل
حالا که اینجوری شد من غیر از گل حرف دیگه ای ندارم
وبلاگ جدیدتم مبارک خیییلی قشنگه
پررو نشو همون که گفتم ...
راستش من هم با این گفته شما موافق هستم زمانی که هر انسانی عاشق میشه و حرف دلبستگی به میون میآد باید تا آخرش سر حرف دلش بمونه اما اگه این طور نشه معلوم میشه که عاشقی و دوست داشتنش دروغ بوده
سلام و درود این بار وبلاگ من را متفاوت ببینید با تغیراتی در قالب و امکانات و یک نظر سنجی جدید و 2 ترانه به روز شدم. حتما تو نظر سنجی شرکت کنید منتظرتونم نظر راجع به تغیرات و ترانه ها فراموش نشود
سلام
آخرالزمان ک میگن الانه دیگه ک مثله نقل و نبات تو ایرانمونم هم داره دیده میشه اینجور ارتباطات
همه تفکرات اروپایی برمیدارن و ادعای با فرهنگیشون میشه
خیلیا ک ب اینجور عشقا در مقدمه ی کار میگن دوستای اجتماعی
و بعد میشه معشوقه ی مهربانتر از زن خودشون
ببینید شما!
ی چی دیگه هم اینه ک وقتی عشق با هوس مخلوط میشه ب همچین مشکلایی بر میخوریم وگرنه اگه عشق دونفر واقعی باشه اینجوری نمیشه ک ای بابا!
این بود انشای من!
راستی وبلاگتون خیلی خوشگل شده
خوب همینه دیگه..!!مردا میتونن همزمان عاشق چندتا زن باشن..البته بعضیاشون..! ولی خب..اینکار از زنا برنمیاد...
البته این اسمش عشق نیست که مردایی که اینجورین روش گذاشتن..!!..البته مردا روی هرکاری که بخوان انجام بدن یه توجیهی میذارن..
موضوع همینه!!
سلام دوست خوبم
بله اون ادرس وب جدیدمه که اصلا موضوعش عشق و عاشقی نیست برخلاف این یکی وبم
خب درباره این موضوع که دل من سیری نداره:
من یه دخترم و نظرمو از جنس زن بیان میکنم
یک زن هیچوقت نمیتونه در آن واحد عاشق دو نفر باشه
این عشقی که من میگم با دوست داشتن فرق میکنه
شاید گاهی عشقشون رو با افراد دیگه مقایسه کنن اما در آخر اون عشق پیروز میشه ولی اگه عشق بمیره یا اینکه تبدیل به نفرت بشه یا هرچیز دیگه ای اونوقت اوضاع فرق میکنه
اما درباره مردا
من جای اونا نبودم و حس اونا رو تجربه نکردم ولی فکر میکنم یک مرد میتونه در آن واحد عاشق چند زن باشه و برای همه اونها عاشقانه تلاش کنه
این به نظر خیلی زشت میاد و افسانه ای نیست اما حقیقت همینه شخصیت مردا اینه
دَسـتـــانَـتـــ را ،
دَر بــرابــرَم مـشـتـــ مـیـکـنــی . . .
مـیـپــرســی : گـــل یـــا پــــوچ ؟
در دلَــــم مــی گـــویَـــم :
فَـقــط دسـتــانَــتــــ ..
سلام
ممنون از حضور و دعوتتون
خب به نظر من هم کسی که عاشق میشه چشم و گوشش سمت عشقش میره و دیگه هیچ کسیو نمیبینه چه برسه بخواد علاقه مند بشه بهش!
ولی ایشون حرفه بی ربطی نزدن!!!گفتن فرض کن زنت را دوست داری (نگفتن عاشقش هستی!)چون زمانی که فقط دوست دار همسرت باشی آنوقت است که ممکن است کسی پیدا شود که عاشقانه دوستش داشته باشی.....
به عقیده ی من این دو خیلی باهم تفاوت دارن
درست مانند نان!اگر کسی با مدل نانی که دوست دارد سیر نشود ممکن است با عبور از کنار نانوایی که نان مورد علاقه اش را پخت میکند وسوسه شده و دزدی کند!!!!
خب اینم نظر منه دیگه.....نمی دونم درست تونستم منظورمو بیان کنم یا نه
شادباشی
چه کسی میداند که تو در پیله خود تنهایی ، چه کسی می داند که تو در حسرت یک روز نه فردایی ، پیله ات را بگشای ، تو به اندازه پروانه شدن زیبایی.
خیلی پست جالبی گذاشتید
متاسفانه الان توی جامعه ی ما طوری شده که خیلیا بجای یدونه عشق ، دو تا یا بیشتر دارند!
کاش یکم عمیقتر به رفتارامون فکر کنیم ...
سلام میرم سر اصل مطلب
تجربه به من ثابت کرده وفک نکنم من بتونم به شما ثابت کنم چون مدرک خاصی ندارم
عشق برگرفته از علاقه های دیوانه گونه داستانها ورمان ها برای جلب نظر خوانندس در واقع عشق افسانس.هر ابراز احساسی در این دنیا جنبه علاقه داره وبس.
وبیشتر این علاقه ها خصوصا در عصر حاظر از غریزه جنسی نشات گرفته...
سلام دوست عزیزم مطلب جالبی گذاشتی به نظر من عشق فقط عشق زن به مرد و موقعیت زن و شوهری نیست ولی در جامعه ما متاسفانه اینجوری جا افتاده.
مثلا ببین اینجا اگه با یه دختر تو خیابون راه بری چجوری نگات میکنن یا باید حتما قصد ازدواج داشته باشی یا میگن نگاش کن پسره لات به نظر من چه اشکال داره ادم عاشق دو تا زن باشه یکی به عنوان زن یکی هم به عنوان دوست صمیمی ولی مسایل جنسی رو وارد این دوستی نکنید ها.
ولی این مسایل تو خارج که یکیم غیرتشون کمه که البته نمیگم بده ها ولی یکم جا افتاده تره عشق یادمون نره هوس نیست.
مثلا من زمانی که خدمت بودم یه فرماندخ پادگان داشتیم خیلی ادم خوبی بود حدودا 50 ساله بودمن واقعا عشقش بودم مثل پدرم دوسش داشتم ولی به هر کی میگفتم میخندید یا میگفت چرت نگو یا میگفت مگه همجنس بازی من نمیدونم اینا چه ربطی دارهو دیگه با کسی عنوان نکردم قضیه رو چون دیدگاه مردم ما به عشق کاملبا اشتباهه نود درصد ایرانی ها عشق رو تو مسایل جنسی معنی میکنن .
ببخشید پر حرفی کردم.خدانگهدار
سلام : ............
بین عشق و دوست داشتن فاصله بسیار است
بین هوا و حوس و خواستن نیز فاصله بسیار
اما آنانکه به ارزشهای خود سست و بی اراده اند
واژه ها را بهم میچسبانند و فاصله ها برایشان بی معناست
هرگز دلشان سیر نمیشود
چون نمیدانند که مشکل در ذهنشان است نه در قلبشان
در هزار توی خود فریبی گم میشوند
و با خود میاندیشند که چقدر خوشبختند
در حالی که آئینه بدبختی خویش را با گل و لای توجیه خویش
پوشانده اند ..
--------------------------
لیکن برای مثل زدن فرقی نمیکند که از کدام کلمه استفاده
میکنی ( نان - کباب - لیمو - و......) آنچه ادای مطلب میکند
خوش است .
------------------
ق . م
به نظر من این حسی که برای این جناب به وجود اومده عشق نبوده هوس بوده...!
وخب این خیلی طبیعیه که کسی که هوس بازه بادیدن هرچیزی که تحریکش کنه یه حس خوب هبش دست بده که خودش اسمشو بذاره :عشق!
سلام
مرسی از دعوتت و تبریکت واسه تولد یکسالگی وبم.تو این مدت هم دوست خوبی بودی بدی از شما ندیدم ممنون ازت امیدوارم منم دوست خوبی بوده باشم
خوب
اپت جالب بود
یه ضرب المثل هست میگن هم خدا رو میخواد هم خرما این موضوع آپت مث این میمونه یعنی هر دو رو با هم میخواد
بحث دوست داشتن و عشق جدان.مثلا عاشق یکی باشی یکی دیگه رو در حد معمولی دوست داشته باشی(این نظر منه البته)نمیدونم درسته یا نه
سلام
مرسی از دعوتت و تبریکت واسه تولد یکسالگی وبم.تو این مدت هم دوست خوبی بودی بدی از شما ندیدم ممنون ازت امیدوارم منم دوست خوبی بوده باشم
خوب
اپت جالب بود
یه ضرب المثل هست میگن هم خدا رو میخواد هم خرما این موضوع آپت مث این میمونه یعنی هر دو رو با هم میخواد
بحث دوست داشتن و عشق جدان.مثلا عاشق یکی باشی یکی دیگه رو در حد معمولی دوست داشته باشی(این نظر منه البته)نمیدونم درسته یا نه
سلام دوست عزیز
موضوع قشنگیه .وقتی ادم عاشق میشه خب اولش فقط چشمش عشق خودشو میبینه ولی بعد از یه مدت که خوبیها
وبدیها منظورم عیبهای عشقشو دید یه مقداری از عشقش نسبت به اون کم میشه این یکی از دلایلش میتونه باشه
و.......
ما اگه باور داشته باشیم همه افراد عیبهای دارن میتونیم
با عشق خودمون هم بمونیم درحالی که دوستش داریم
اینکه بگیم من هم عاشق این وهم عاشق اون با هم هستم
درواقع داریم به خودمون دروغ میگوییم.
دروغ نباشـ ـه که بگم من حرف استپان آرکادیچ رو هضم کردم !
هر دوست داشتنی عشق نیسـ ـت ... واگر نباشه خوب پس میشه هرکسی رو دوست داشت !
حرف استپان رو میتونیم تا حدودی بنویسیم پای هوس !
چیزی که نمیشه منکرش شد اما تو جامعه ی ما فراوونه ...
یا شاید چیزی که در وجود همسر خودت پیدا نمیکنی و مجذوب کسی میشی که اون ویژگی رو داره ...
این حرفای من مبنا بر این نیسـ ـت که قبول دارم حرف استپان آرکادیچ ... نه !
اما خواستـ م بگم که همچین چیزی هس , هی نیایم بگینم وای چه بد , غلط کرده ... و فلان و فلان !
بیایم ریششو پیدا کنیـ ـم
سلام عزیزم
ببخشید دیر اومدم
مطلب جالبی
چی بگم عشق اول رو دوست دارم وباورش دارم ولی عشق دوم رو حوس میدونم نه عشق
فکر می کنم واقعا دارن خودشون رو گول میزنن
البته نمیشه دراین مورد قضاوت کرد شرایط ها فرق دارن
سلام.خوبی؟جالب نوشتی.ب نظر من همه ی اینا بر میگرده ب تعریفت از عشق...
تقصیر خودمونه ک هر نوع دوست داشتنی رو عشق میدونیم.
آره دیگه اگه عاشق بود که دوباره عاشق نمیشد
نمیشه که عشق رو بین دو نفر تقسیمش کرد
lموضوع مهم عاشق شدن نست
عاشق ماندن رو چند مرده حلاجیم؟!
سلام دوست من
خب اول همه باید به دوست داشتن اول ماجرا شک کنی
دوست داشتن و سیراب شدن از کسی دیگه برات فرصت لشنگی باقی نمیزاره
اما....
برخی همین که کمی تشنه میشن به خودشون حق سیراب شدن از چشمه دیگه ای رو میدن
این انصافه؟
نه برای من مثل این میمونه که خدا میگه از 12 ماه سال 11 ماه بخورید و بیاشامید برای دل من یه ماه رو تو یه زمانهایی نه بخورید و نه بیاشامید ما بنده ها اون 11 ماه رو نمیبینیم اما اون یه ماه چنان سخته که نگو...
همیشه سیرابی و سیر حالا گاهی که نیستی باید دین و خدا رو عوض کنی؟
امیدوارم منظورمو رسونده باشم...
سلام دوست عزیز.ببخشید دیر به دیر میام.من گفته شما رو تایید میکنم کسی که این حرف رو میزنه اصلا عاشق نیست و معنی عشق رو نمیدونه.ممنون از مطلبتون
راستش من به دنبال حرف استپان ؛یه چیزی هم بهش گفتم.
خب به نظر من این فرض کاملا غلطه.
کاملا کاملا کاملا غلطه
و از اونجایی که مدام شاهد این اتفاقات هستیم ،مطمئنم که این ادما تعریفشون از عشق اشتباست.
اونا واقعا عاشق نیستند.
این میتونه فقط..