بر صلیب لب هایت
مرا
به بند می کشی,
مسیح وار!
و با بوسه ای دگر
مهمانم می کنی
جانی دوباره را!
چه دل نشین است
ناقوس مرگ
در حرم لب هایت,
و این
تولد دوباره!
"حس سبز"
ادامه...
به همان دلیلی که یک شهر به مجموعه ی قوانینی نیاز دارد تا ساکنان اش بتوانند کنار هم زندگی کنند,انسان هم به یک قانون منحصر به فرد-عشق نیاز دارد تا بتواند در صفای کامل با جهان روحانی و معنوی هم زیستی کند.
آگوستین(یکی از ۴ بنیان گذار کلیسای رم)
حس سبز
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 ساعت 12:25 ق.ظ
شرمنده انقدر این شعر رو دوست دارم دلم نیومد کوتاه کنم
عشق باید از زمین تا آسمان
عشق باید در نگاه مردمان
مثل گندم ،مثل نان
روی دست این وآن
عشق باید در میان سفره مان
*
عشق باید مثل آب
جاری و زیبا و ناب
مستیش همچون شراب
حرف آن در هر کتاب
عشق باید خستگی را عین خواب
*
عشق باید گل شود در باغچه
آینه باشد به روی طاقچه
عشق باید برق های آشنا
روی پرهای سیاه زاغچه
*
عشق باید خط بطلان بر دروغ
لحظه ها را پرفروغ
حیف باشد،حیف باشد گرکه آن
گم شود در انجمن های شلوغ
*
عشق باید در صدای شستشو
عشق بایددر تلاش و جستجو
عشق باید هر کجای زندگی
در میان ازدحام و گفتگو
*
عشق باید در زمان بی کسی
عشق باید در غم دلواپسی
عشق باید پر شود در گوش تو
نشنوی دیگر صدای هر کسی
*
عشق باید توی ساعتها رود
روی دیوار تما شاها رود
وقت خواب نیمروزی که رسید
عشق باید روی بالش ها رود
*
عشق باید بر زبان جاری شود
تا طبیب روز بیماری شود
هفته های ناامیدی را بگو
عشق باید حرف دلداری شود
*
عشق باید غنچه ها را وا کند
عشق باید رخت ها را تا کند
در میان روستا ،وقت غروب
عشق باید جو جه ها را جا کند
*
عشق باید کو چه را جارو کند
عشق باید برف را پارو کند
عشق باید چشم ها را پرکند
صحنه های زشت را وارو کند
*
عشق باید جیب هارا پرکند
عشق باید مشت هارا پرکند
هر سبد هر جا که هست از هرچه هست
عشق باید داخلش را پر کند
*
عشق باید خانه را زیبا کند
عشق باید گریه را معنا کند
عشق باید خنده برلبها کند
عشق باید در کنار پنجره
پلک های خسته اش را واکند
دختر همسایه ام را نیز عشق
عشق باید بهتر و زیبا کند
*
هر که هر جا هست در گوشش بگو
عشق باید....
عشق باید....
عشق باید،عشق را پیدا کند.
...
[ بدون نام ]
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 ساعت 11:08 ق.ظ
چه امید بندم در این زندگانی که در نا امیدی سر آمد جوانی سر آمد جوانی و ما را نیامد پیام وفایی از این زندگانی بنالم ز محنت همه روز تا شام بگریم ز حسرت همه شام تا روز تو گیی سپندم بر این آتش طور بسوزم از این آتش آرزوسوز بود کاندرین جمع نا آشنایان پیامی رساند مرا آشنایی ؟ شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک ندیدم نشانی ز مهر و وفایی چو کس با زبان دلم آشنا نیست چه بهتر که از شکوه خاموش باشم چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر کا از یاد یاران فراموش باشم ندانم در آن چشم عابد فریبش کمین کرده آن دشمن سیه کیست ؟ ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش چنین دل شکاف و جگر سوز از چیست ؟ ندانم در آن زلفکان پریشان دل بی قرار که آرام گیرد ؟ ندانم که از بخت بد ، آخر کار لبان که از آن لبان کام گیرد ؟
اینجابدون من
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 ساعت 04:01 ب.ظ
اگوستین از اون دست فیلسوفای بود که از وقتی که فرق دست چپ و راستش رو دونست تو کثافت کاریایی خودش غوطه ورشد اما بعداز یه مدت درد و یا عذاب وجدان لقب قدیس روبه خودش گرفت همیشه سر کلاس قرون وسطی به این فکرمیکنم چطورمیشه یه همچین آدمی به همچین مرتبه ایی برسه. اعترافاتش خیلی خیلی قشنگه حتمن بخونیدش فضای وبلاگت بدون هیچ اغراقی بویی خاصی میداد.پر از زندگی بود
زیبا بود
شرمنده انقدر این شعر رو دوست دارم دلم نیومد کوتاه کنم
عشق باید از زمین تا آسمان
عشق باید در نگاه مردمان
مثل گندم ،مثل نان
روی دست این وآن
عشق باید در میان سفره مان
*
عشق باید مثل آب
جاری و زیبا و ناب
مستیش همچون شراب
حرف آن در هر کتاب
عشق باید خستگی را عین خواب
*
عشق باید گل شود در باغچه
آینه باشد به روی طاقچه
عشق باید برق های آشنا
روی پرهای سیاه زاغچه
*
عشق باید خط بطلان بر دروغ
لحظه ها را پرفروغ
حیف باشد،حیف باشد گرکه آن
گم شود در انجمن های شلوغ
*
عشق باید در صدای شستشو
عشق بایددر تلاش و جستجو
عشق باید هر کجای زندگی
در میان ازدحام و گفتگو
*
عشق باید در زمان بی کسی
عشق باید در غم دلواپسی
عشق باید پر شود در گوش تو
نشنوی دیگر صدای هر کسی
*
عشق باید توی ساعتها رود
روی دیوار تما شاها رود
وقت خواب نیمروزی که رسید
عشق باید روی بالش ها رود
*
عشق باید بر زبان جاری شود
تا طبیب روز بیماری شود
هفته های ناامیدی را بگو
عشق باید حرف دلداری شود
*
عشق باید غنچه ها را وا کند
عشق باید رخت ها را تا کند
در میان روستا ،وقت غروب
عشق باید جو جه ها را جا کند
*
عشق باید کو چه را جارو کند
عشق باید برف را پارو کند
عشق باید چشم ها را پرکند
صحنه های زشت را وارو کند
*
عشق باید جیب هارا پرکند
عشق باید مشت هارا پرکند
هر سبد هر جا که هست از هرچه هست
عشق باید داخلش را پر کند
*
عشق باید خانه را زیبا کند
عشق باید گریه را معنا کند
عشق باید خنده برلبها کند
عشق باید در کنار پنجره
پلک های خسته اش را واکند
دختر همسایه ام را نیز عشق
عشق باید بهتر و زیبا کند
*
هر که هر جا هست در گوشش بگو
عشق باید....
عشق باید....
عشق باید،عشق را پیدا کند.
...
چه امید بندم در این زندگانی
که در نا امیدی سر آمد جوانی
سر آمد جوانی و ما را نیامد
پیام وفایی از این زندگانی
بنالم ز محنت همه روز تا شام
بگریم ز حسرت همه شام تا روز
تو گیی سپندم بر این آتش طور
بسوزم از این آتش آرزوسوز
بود کاندرین جمع نا آشنایان
پیامی رساند مرا آشنایی ؟
شنیدم سخن ها ز مهر و وفا ، لیک
ندیدم نشانی ز مهر و وفایی
چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
کا از یاد یاران فراموش باشم
ندانم در آن چشم عابد فریبش
کمین کرده آن دشمن سیه کیست ؟
ندانم که آن گرم و گیرا نگاهش
چنین دل شکاف و جگر سوز از چیست ؟
ندانم در آن زلفکان پریشان
دل بی قرار که آرام گیرد ؟
ندانم که از بخت بد ، آخر کار
لبان که از آن لبان کام گیرد ؟
آپـــــــــــــــــــــــــــــــم [گل]
دوست عزیز با افتخار لینک شدین
دل های بزرگ و احساس های بلند،
عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند
اگوستین از اون دست فیلسوفای بود که از وقتی که فرق دست چپ و راستش رو دونست تو کثافت کاریایی خودش غوطه ورشد اما بعداز یه مدت درد و یا عذاب وجدان لقب قدیس روبه خودش گرفت
همیشه سر کلاس قرون وسطی به این فکرمیکنم چطورمیشه یه همچین آدمی به همچین مرتبه ایی برسه.
اعترافاتش خیلی خیلی قشنگه حتمن بخونیدش
فضای وبلاگت بدون هیچ اغراقی بویی خاصی میداد.پر از زندگی بود
__________*___*__*________**::::::::**
______________*__*_______**::::::::::**
_______________*__*_____**:::::::::::**
________________*__*___*:::::::::::::**
_________________*_*__*::::::::::::::**
_____**********____##*::::::::::::**
___**:::::::::::::::::::* ^^*::::****::::**
__**::::::::::::::::::::*^^^**:::::::::::::**
___**::::::::::::::::::::::*^^ ^*:::::::::::::**
_____**:::::::::::**::::::**^^*:::::::::::**
__________****:::::::::::::*^*********
____________**:::::::::::**
___________**::::::::**
_______.oº º .******
……O º *
*.°
º
...°
....O
.......°o O ° O
.................°
.............. °
............. O
.............o....o°o
.................O....°
نقــاش خــــوبی نــــبودم...
..
اما
..
ایــن روزها...
..
به لطـف تــــــــــو...
..
انـــتظار را
..
دیـــدنی میکــشـم
در جلسه امتحانِ عشق
سلام دوست عزیز مطالبت رو خوندم و میخونم و به نظر مطالبت جای فکر داره نه فقط رو خوانی پس امیدوارم منظورت رو از درج این مطالب درک کنم
سلام
مرسی که سر زدی
وب پرمحتوایی داری
من لینکت کردم
بازم سر بزن
سلام ممنون ازپیامتون!
باافتخارلینک شدید
سلام دوست عزیز . یه دعوتنامه ی بالاترین میخوام . میتونی برام کاری بکنی ؟
سلام عزیزم
تو هم وب جذابی داری
با کمال میل با تبادل لینک موافقم
منو با اسم گورستان عاشقان بلینک و خبرم کن با چه اسمی لینکت کنم
سایت سبزت عالیه تو انریکو لاگلیسی هتمن به وبلاگم نضر بده با تشکر خدا حافظت