همیشه مردمی.جای تو توی قلب من,کنار تختی ها و حجازی
هاست.امیدوارم در ادامه ی زندگیت هم همین طور موفق و
دوست داشتنی باشی.
*علی کریمی رسما از میادین فوتبال خداحافظی کرد.
*من فوتبالی نیستم,ولی کریمی و امثال کریمی رو دوس
دارم.
*جا داره همین جا و در همین پست,هم کشتار در غزه و
هم سقوط هواپیمای مالزیایی رو محکوم کنم و هم ابراز
تنفر کنم از داعش.و به نوبه ی خودم با خانواده ی قربانیان
اظهار همدردی کنم.
چه پیاله های قشنگی,چه گلدان های قشنگی می شود ساخت
از گلم,رنگ لعاب لازم ندارد.خودش رنگ دارد.رنگ خون دل,رنگ چشم
های تو.رنگ گیلاس لب های تو.بی بی عطری می گفت بگو اگر
کسی به دلت هست,بگو کجاست بروم خواستگاری.می گفتم تو
ادامه مطلب ...ناتانائیل!ترکم کن.ترکم کن؛اکنون دیگر دردسرم می دهی؛از کار
بازم می داری؛عشقی که به خاطر تو پربهاتر از آنچه بود پنداشتمش،
بیش از اندازه به خود مشغولم می دارد.از تظاهر به اینکه به کسی
چیزی می آموزم،بیزارم.کِی گفته ام که می خواهم همانند من
ادامه مطلب ...وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندی بنفش بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید
می نشینیم برای خودمان قصه می گوییم
ادامه مطلب ...[Couplet 1]
Dites-moi d'où il vient
Enfin je saurais où je vais
Maman dit que lorsqu'on cherche bien
On finit toujours par trouver
Elle dit qu'il n'est jamais très loin
Qu'il part très souvent travailler
Maman dit "travailler c'est bien"
Bien mieux qu'être mal accompagné
Pas vrai ?
عابد کنار برکه نشست
دست هایش در آب بود که دید
آنسوی برکه
زنی گلوبندش را به نمایش گذاشته است
ادامه مطلب ...نشاط و خوشدلی,اعتماد به نفس شما را تقویت و زندگی را دلپذیرتر
می سازد و باعث می شود که اطرافیان شما شادی بیشتری را
احساس کنند.خوشدلی به معنی خوشحالی و فرار از مشکلات نیست,
بلکه نشانه هوش و ذکاوت شماست.
آنتونی رابینز
*برای دونستن بیشتر از رابینز,اینجا کلیک کنین.
*در مورد مطلب "دیگه ندارم!.../a>>/>" حتما نظر بذارین.مرسی.
گابریل گارسیا مارکز یکی از معدود نویسندگانی بود که میتوانست
ورای عرف داستان بگوید و کلمات را کنار هم بچیند.
وقتی از او میپرسند چه رنگی را دوست داری نمیگوید قرمز یا آبی
یا سفید. میگوید رنگ دریای کارائیب در ساعت ۳ بعدازظهر وقتی
ادامه مطلب ...عطرها بی رحم ترین عناصر زمینند، بی آنکه بخواهی،می برندت تا
قعر خاطراتی که برای فراموشیشان تا پای غرور جنگیدی.
آنا گاوالدا
گریز دلپذیر
*برای دونستن بیشتر از آنا,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...خوابی را که دیشب دیدم بر می دارم
و می گذارم توی فریزر
تا این که روزی خیلی دور از امروز
وقتی پیر و ناتوان شدم
ادامه مطلب ...سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات هفته ی آینده,منعکس
می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست:
دیگه ندارم!...
ادامه مطلب ...Stand on the bar, stomp your feet, start clapping
توی بار بایست، پاهات رو پایین بکوب، شروع به دست زدن کن
Got a real good feeling something bad about to happen
یه احساس خیلی خوبی دارم که یه چیز بد قراره اتفاق بیافته
Oh-oh-oh-oh-oh-oh
[Miranda:]
Pulled up to the church but I got so nervous
ادامه مطلب ...گریستم،اشک تنها تسلی بخش من
و لب فرو بستم،بی هیچ شکوه ای
روحم غرق در سیاهی اندوه
و پنهان در ژرفنای شادمانی تلخ خود
ادامه مطلب ...انتظار کشیدم,همان طور که پنلوپه انتظار اولیس را می کشید,
رومئو منتظر ژولیت بود,بئاتریس منتظر دانته بود تا نجاتش بدهد.
خلاء استپ سرشار از خاطره ی تو بود,خاطره ی لحظاتی که با
هم گذراندیم,کشورهایی که با هم سفر کردیم,شادی هایمان,
ادامه مطلب ...دیگران
معشوق را مایملک خویش می پندارند
اما من
تنها می خواهم تماشایت کنم!
پابلو نرودا
*برای دونستن بیشتر از پابلو,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...