Take a Breathe, take a deal
یه نفس عمیق بکش، معامله رو قبول کن
Calm yourself, he says to me
آروم بگیر، بهم گفت
If you play, you play for keeps
اگه بخوای بازی در بیاری، با زندگیت بازی کردی
Take the gun and count to three
این تفنگو بگیر و تا 3 بشمار
You're sweating now, moving slow
حرکاتت آروم شده و عرق از سر رو صورتت می ریزه
No time to think, my turn to go
دیگه وقتی برای فکر کردن نداری، نوبت منه که برم
And you can see my heart.. beating
و حالا میتونی ببینی که قلبم به طپش افتاده
You can see it through my chest
حتی میتونی ضربانش رو از رو سینم ببینی
I'm terrified, but I'm not leaving
آره ترسیدم ولی بی خیال نمیشم
I know that I must pass this test
آره میدونم این تستی هست که باید پاسش کنم
So just pull the trigger.....
پس تنها کاری که مونده اینه که ماشه رو بکشی
Say a prayer to yourself
دعای آخرتو بخون
He says close your eyes, sometimes it helps
بهم گفت چشاتو ببند، کمکت می کنه
And then I get a scary thought
و اون موقع بود که فکرای پریشون وارد ذهنم شد
That he's here, means he's never lost
اینکه اون پیشمه یعنی هیچوقت گم نشده بود
And you can see my heart.. beating
و حالا میتونی ببینی که قلبم به طپش افتاده
You can see it through my chest
حتی میتونی ضربانش رو از رو سینم ببینی
I'm terrified, but I'm not leaving
آره ترسیدم ولی بی خیال نمیشم
I know that I must pass this test
آره میدونم این تستی هست که باید پاسش کنم
So just pull the trigger.....
پس تنها کاری که مونده اینه که ماشه رو بکشی
As my life flashes before my eyes
و در یه آن تمام زندگیم مثل یه جرقه از جلوی چشمام میگذره
I'm wondering if I will ever see another sunrise
و در این عجبم که آیا دوباره طلوع خورشید رو خواهم دید؟
So many won't get the chance to say goodbye
But it's too late to think of the value of my life
ولی دیگه خیلی دیر شده که به ارزشهای زندگیم فکر کنم
And you can see my heart.. beating
و حالا میتونی ببینی که قلبم به طپش افتاده
You can see it through my chest
حتی میتونی ضربانش رو از رو سینم ببینی
I'm terrified, but I'm not leaving
آره ترسیدم ولی بی خیال نمیشم
I know that I must pass this test
آره میدونم این تستی هست که باید پاسش کنم
So just pull the trigger.....
پس تنها کاری که مونده اینه که ماشه رو بکشی
Translated by: www.hottranslatedlyrics.blogfa.com
سلام دوست من خوشحال میشم اگر به من سربزنی
موج خیز
باور نداشتم که چنین واگذاریم
در موج خیز ِ حادثه، تنها گذاریم
آمد بهار و عید گذشت و نخواستی
یک دم قدم به چشم گهرزا گذاریم
چون سبزه ی دمیده به سحرای دوردست
بختم نداده ره که به سر، پا گذاریم
خونم خورند با همه گردنکشی، کسان
گر در بساط غیر چو مینا گذاریم
هر کس، نسیم وار، ز شاخم نصیب خواست
تا چند، چون شکوفه، به یغما گذاریم،
عمری گذاشتی به دلم داغ غم، بیا
تا داغ بوسه نیز به سیما گذاریم
با آن که همچو جام شکستم به بزم تو
باور نداشتم که چنین واگذاریم
زنده یاد سیمین دانشور
`*•.¸¸.حس زیبا اومده.....ببخشید بخاطره تاخیر طولالیم
ولی قول میدم دیگه بیخبرنرم`*•.¸¸.
[قلب][قلب][قلب][بوسه]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[بوسه][بوسه]حس زیبا
حس زیبا[گل][گل][گل]
سلام . میتونی به وبم بیای و ثبت نام کنی و ماهی یه داستان کوتاه روسی واسم ترجمه کنی ؟
خواهشا به من ایمیل بزن .
واقععععععععا عالی بووووووووووووووود!!





دستت درد نکنه
من عاششششششششششششششق ریحانام