من در این تاریکی
فکر یک بره روشن هستم
که بیاید علف خستگیام را بچرد.
من در این تاریکی
امتداد تر بازوهایم را
زیر بارانی میبینم
که دعاهای نخستین بشر را تر کرد.
من در این تاریکی
درگشودم به چمنهای قدیم،
به طلاییهایی، که به دیوار اساطیر تماشا کردیم.
من در این تاریکی
ریشهها را دیدم
و برای بته نورس مرگ، آب را معنی کردم.
سهراب سپهری
*برای دونستن بیشتر از سهراب,اینجا کلیک کنین.
*اولین شاعر معاصری که با شعراش شعر نو رو فهمیدم!
*نگاه سهراب به زندگی و اون مدینه ی فاضله ی توی ذهنش,درکش
برای همه میسر نیست!
*بعدها دبیر ادبیاتی داشتم که گفت:همیشه پسرا عاشق سهراب می
شن و دخترا عاشق فروغ!و من گند زدم به تئوری استاد!
*همون وقتا کتابی دیدم که در مورد سهراب بود و شاملو گفته بود که
چرا سهراب در این زمانه ی بسته(دوران شاه),به جای غم
مردم,از گل و طبیعت حرف می زنه؟!
*کتاب "اتاق آبی" رو حتما بخونین!البته اگه گیر بیاد!
*و همین طور کتاب "سهراب,مرغ مهاجر",از پریدخت سپهری(خواهر
سهراب).
*برای شنیدن و دانلود اشعار سهراب با صدای زنده یاد خسرو
شکیبایی,اینجا کلیک کنین.
*جای سهراب توی وب من خیلی خالی بود!خیلی!
سلام.
منو با فریاد خاموش لینک کن
من با چی لینکت کنم؟!...
سلام
زیباست اینجا
و هنوز در تاریکی و ظلمات با فکر روشن می توان خورشید شد و یا روشن شد
به امید روشنی و روشنایی ی جاوید برای همه ی ایرانیان
سوختن غصه هات تو آتیش آرزومه !
آپم[گل][گل][گل][قلب][قلب][گل][گل]
سلام
اخرین پست سال 90 با داستان ائینه شمعدون منتظر شما
هستم بسیار ممنونم
سلام گلم



خیلی زیبا بود
پیشاپیش عیدتون مبارک سال خوبی داشته باشی
این شعر سهراب خیلی قشنگه
مرسی برای انتخابتان
سلام
از حضورتون ونقد زیباتون در داستان ائینه شمعدونی بی نهایت
سپاسگذارم...................گلی تقدیم به شما
در اندیشه بودنت که رها می شوم
.
.
.
فواره آرزوهایم از خواستن
تند تند روی گونه هایم می لغزند
.
.
.
من به منتهای ابدیت منحرف شده ام !
جایی که تو در من خلاصه می شوی...
سلام دوست من.سال نو مبارک.متاسفانه نمی تونم در وب های پرشین بلاگ نظر بذارم.امیدوارم نظرم رو ببینی.
