۴ روز,4 عروسک!...

 سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز  

به همکاریه شما عزیزان داره,در خدمتم.ابتدا ذکر چند نکته:

 1.خواهش می کنم ابتدا عکس رو ببینید(ادامه ی مطلب) وتصورتون  

رو از اون بگید و بعد توضیحات رو بخونید.

 2.سعی می کنم از این به بعد,بخش عکس های خاص رو هم به  

وب حس سبز اضافه کنم.

 مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم,نامش هست:

 4 روز,۴عروسک!...  

به این عکس نگاه کنید:

http://s3.picofile.com/file/7391233438/www_hesesabz_blogsky_com.jpg

 این عکس رو استاد رضا دقتی گرفته(از بدبختیه ما ایرانی هاست  

که مفاخر خودمون رو نمی شناسیم.خود من,همش 2 ساله که  

ایشون رو شناختم و با کاراش آشنا شدم!)من این عکس رو قبلا  

دیده بودم و تصورم چیزی بسیار متفاوت بود,تا این که چند وقت  

پیش داشتم مستندی از ایشون می دیدم,به این عکس که رسید 

,بغض سنگینی راه گلوشو بست.گفت:"توی بوسنی(اگه اشتباه  

نکنم گفت بوسنی!) توی شهر در حال قدم زدن بودم و دنبال سوژه, 

شهر تقریبا خلوت بود و شرایط جنگی.و هر لحظه امکان حمله ی  

صرب ها بود.دیدم یه دختر کوچولو,معصومانه یه گوشه نشسته و  

کنارش یه چارپایه ی کوچیکه و روی اون چنتا عروسک.خیلی واسم  

عجیب بود,دختر بچه با عروسک,اونم توی این شرایط که هر آن امکان  

جنگه!ازش سوال کردم:این عروسکا واسه فروشه؟گفت:بله آقا.گفتم: 

چرا عروسکاتو می خوای بفروشی؟گفت:آقا,مادربزرگم 4 روزه چیزی  

نخورده."

 این جای کلام  که رسید,می شد اشک رو توی چشای استاد دید. 

به خودم گفتم:خدایا,چه باید به سر این بچه اومده باشه,که  

عروسکاشو,همه ی کودکی شو,با دستای خودش بیاره واسه فروش؟!

 تصوری که قبل از دیدن عکس داشتین,با واقعیت تفاوت داشت؟ 

یه تقاضا دارم(از هر جنگ طلبی,هر جای دنیا که می خواد باشه): 

برای یک ثانیه هم که شده,به چهره ی معصوم این بچه(و ملیون ها  

فرشته ی دیگه) نگاه کن!حالا بازم به طبل جنگ می کوبی؟!