به ساعت نگاه میکنم
حدود سه نصف شب است
چشم میبندم که مبادا
چشمانت را از یاد برده باشم!
حسین پناهی
*برای دونستن بیشتر از حسین پناهی,اینجا کلیک کنید.
*اشعار حسین پناهی,در نگاه اول شاید به شدت ساده و چه بسا
سطحی به نظر بیاد!ولی وقتی تکرار و تکرار و تکرار کنی خوندنش رو,
می بینی که سخت در اشتباهی و چه بسا کم بیاری تو فهمشون!
*تو وبلاگی اینو به نقل از مرحوم پناهی خوندم:بعد از مرگم مردم من را
خواهند شناخت!
خیلی زیبا بود با افتخار دعوتید
آره. خیلی ساده هست شعراش ولی معنی های زیادی داره
سلام
اشعار حسین پناهی هر چند ساده و روان نوشته شده ولی این دلیل بر ضعف اشعار نیست به نظرم قدرت انتقال مفاهیم در اشعار حسین پناهی همانطور که فرمودید بسیار بیشتر از آنی است که در وهله ی اول به نظر می رسد و این خود دلیل بر تاثیرگذار بودن کارهای ادبی ایشان است پس نقطه ی قوتی است که به نظر ضعف می آید
===========================
به روزم
مطلبی با عنوان ((اینجا مجاز نیست))
بدرود
ساحل ، حضور ما را می خواند
دریا ، سرود شاد علف ها را
در جشــن شادمانه ی دریا
ای کـــاش آب بـــــودم...
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است
هیچ کاری با ما ندارد خوابمان برد
بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم...
*این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل ، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا*
*بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ،
بــیخود،بــیداد ، بــیروح ، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان *
*بــیتو بــیتو بــیتو...
بی شک جهان را؛
به عشق کسی آفریده اند ..
چون من که آفریده ام از عشق؛
جهانی برای تو ..
” حسین پناهی “
گفت ار دو چشمم عاقبت خواهند دیدن آن صفت
هر جزو من چشمی شود کی غم خورم من از عمی
ور عاقبت این چشم من محروم خواهد ماندن
تا کور گردد آن بصر کو نیست لایق دوست را
اندر جهان هر آدمی باشد فدای یار خود
یار یکی انبان خون یار یکی شمس ضیا
چشم می بندم ک مباد چشمانت را از یاد برده باشم
البته ک خوب میدانم چشمانت از یاد بردنی نیست...