خنده اش گرفت از یاد آوری دوران بچگی و آرزوی این که کاش
زبان پرنده ها را بلد بود، شاید می فهمید صبح ها و عصرها که
دور هم جمع می شوند، با شتاب و عجله، ورجه و ورجه کنان
چی به هم می گویند.
یعقوب یاد علی
آداب بی قراری
*برای دونستن بیشتر از یعقوب,اینجا کلیک کنین.
*همه ی ما این آرزو را تو دوران بچگی داشتیم!نداشتیم؟!
*نمی دونم چرا یاد ترانه ی "زبان از یاد رفته" از "فرشاد فزونی"
افتادم؟!
سلام خوبی
دیشب یه قالب ساختم وکلی تغییرات دادم بهش خواستم نظرتونو بدونم که این قالب صورتی توی وبلاگم باشه یا اونی که تازه ساختم لینکشو توی وبم گذاشتم بهم سر بزن وراهنمایی کن
سلام
این پستت هم مثل بقیه
جالب و خوندنی بود عزیز
سلام دوست من
وبلاگ قشنگی داری
اگه میشه این لینک رو بذار تو پیوندهای وبلاگت
خرید آنلاین کارت شارژ
http://zahtabcharge.ir/default.aspx?UID=13A1_39r59&UI=UI2
mesle hamishe aaaaaaaali boooood.mersiiiiii
rasti upam bia
سلام دوست عزیز
نه شعر از من نیست از یه وبی ورداشتم
اونو راس باید میگفت حوای دیگر
ممنون از حضورت و نظرات مفیدت
کــــــــــــــــــــــــــاش میشد فهمید
سلام
حقیقتا یادگیری زبان پرندگان آرزوی خیلی از افراد است.
البته اگر به رفتار آنان دقت کنیم متوجه زبانشان هم می شویم
کم پیدایی