ما بدهکاریم
به کسانی که صمیمانه ز ما پرسیدند
معذرت می خواهم چندم مرداد است؟
و نگفتیم
چونکه مرداد
گور عشق گل خونرنگ دل ما بوده است.
حسین پناهی
*برای دونستن بیشتر از حسین پناهی,اینجا کلیک کنید.
*شعر خیلی خیلی تکراریه!می دونم!ولی به سالگرد 28 مرداد,و
اون کودتای ننگین می خوره!
*اشعار حسین پناهی,در نگاه اول شاید به شدت ساده و چه
بسا سطحی به نظر بیاد!ولی وقتی تکرار و تکرار و تکرار کنی
خوندنش رو,می بینی که سخت در اشتباهی و چه بسا کم
بیاری تو فهمشون!
*تو وبلاگی اینو به نقل از مرحوم پناهی خوندم:بعد از مرگم مردم
من را خواهند شناخت!
*سال گذشته همچین روزی هنرمندان مردمی کشورم یه بار دیگه
مردمی بودن خودشون رو نشون دادن:
عکس هایی از کمک های مردمی به زلزله زدگان استان آذربایجان,
با حضور سینماگران مردمی (عکس از خبرگزاری مهر):اینجا کلیک کنین.
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت...
خوب بود
خواب آنچنان گرفته که باید سوال کرد
ما را کدام صاعقه بیدار میکند؟
در خرابه ی تازه ام
با یه روزمره به روزم و منتظر نظر شما
های
در تلاطم دیروز و فردا مانده ای...
بیا با جوانه ای چشم به راهتم دوست من
با نظری شادم کن
وقتی از چشم تو افتادم دل مستم شکست
عهد و پیمانی که روزی با دلت بستم شکست
ناگهان- دریا! تو را دیدم حواسم پرت شد
کوزه ام بی اختیار افتاد از دستم شکست
در دلم فریاد زد فرهاد و کوهستان شنید
هی صدا در کوه،هی "من عاشقت هستم" شکست
بعد ِ تو آیینه های شعر سنگم میزنند
دل به هر آیینه،هر آیینه ایی بستم شکست
عشق زانو زد غرور گام هایم خرد شد
قامتم وقتی به اندوه تو پیوستم شکست
وقتی از چشم تو افتادم نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست