برای راحتی خیال مادرت من هر فکر مردانه ای را توی سرم می کشم.
ولی باز همه جا می نویسم دوستت دارم.همین جاها یک جایی باید
برای ما باشد که دروغی نباشیم.دلم می خواهد بزرگ ترین عاشق روی
زمین باشم.یادم بده.کارهای قشنگ هم یادم بده.
شهریار مندنی پور
شرق بنفشه
*برای دونستن بیشتر از شهریار,اینجا کلیک کنید.
*این کتاب رو بارها معرفی کردم!کتاب عجیبیه!
* نوع روایت داستان های این کتاب واسم جدید بود.گفته هایی که باید
بگی(به عشقت) و در ذهن می گی!و ناگفته هایی که نباید بگی و ...!
*تمام داستان ها مربوط به شیراز هست.شهر نویسنده ی کتاب.
مکن در این چمنم سرزنش به خود رویی
چنان که پرورشم میدهند می رویم
سلام ،آرومم کرد خیلی چندوقتیه دفتر درست کردم داخل اون مینویسم شاید روزی نوشته های دفترمو تو یه وبلاگ گذاشتم ولی الان نمیشه اینجا گذاشت ولی ارومم میکنه
سلام
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟
آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
آه از آن مست که با سردم هشیار چه کرد؟
اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یار
طالع بی شفقت بین که درین کار چه کرد؟
برقی از منزل لیلی بدرخشید سحر
وه که با خرمن مجنون دل افگار چه کرد؟
ساقیا جام میم ده که نگارنده ی غیب
نیست معلوم که در پرده ی اسرار چه کرد؟
آنکه پر نقش زد این دایره ی مینایی
کس ندانست که در گردش پرگار چه کرد؟
فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت
یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد؟
با تشکر از حضور شما در داستانم
[گل]
سلام
پست زیبایی بود
کموبیش میشناسم ایشون رو
اینبار من به شما پیشنهاد میکنم که
کتاب "شام سرو و آتش" رو بخونین
بی ارتباط نیست با همین کتاب
ممنون که برترین هارو مینویسید[گل]
دلم نه عشقی میخواهد
نه دروغهای قشنگ
نه ادعای بزرگ و
نه بزرگهای پرادعا
دلم یه کافه دنج میخواهد و یک فنجان قهوه تلخ و یک دوســــــت؛
که بتوان با او حرف زد و بعد پشیمان نشد،
به همـــین سادگـــــی…
سلام
آرزو اشخاص را می سازد و شخصیت او را کنترل می کند. آرزو مانند سکان کشتی جهت حرکت را مشخص می سازد. سکان یک کشتی نسبت به خود آن ممکن است خیلی کوچک باشد و دیده نشود ، اما مسیر حرکت یک کشتی عظیم را کنترل می کند.
نمیخوای بهم یاد بدی؟
حوصله جواب دادن نداری؟
خیلی از مدل وبت خوشم اومد
چیکار کردی که بعد از هر پست یه خط اومد بعد یه پست جدید
هیچ سایتی بهم کمک نمیکنه بخدا
توروخدا کمکم کن برو تو وبم حالت بهم میخوره از بس بی معنی و خالیه
بهم یاد بده که مثل مال تو همه پست ها بیاد رو صفحه نه کنار تو ستون نوشته بشه
کمکم کن باشه؟
1.من ادامه مطلب رو یاد نگرفتم آخه متوجه نشدم منظورت از خط نیم سانتی کدوم خطه
2.چطوری در پایین صفحه شماره تعداد صفحات رو گذاشتی
3.اینا رو از کجا یاد گرفتی
میشه خواهشا این سوالات رو دونه دونه جواب بدی
ممنون از لطف و محبتت
الان که رفتم تو وبم باز همش با هم باز شد اصلا جایی ننوشته ادامه مطلب
چی کار کنم؟مگه همین طور که گفتی نبود؟
دوست من نمی شه تو وبت نظر داد.نمی دونم چرا.
وقتی مطلب رو تایید می کنی 3 تا گزینه ی ویرایش و نمایش و ... می یاد.ویرایش رو بزن و ببن خط افقی اشتباهی اون زیر مطلب نیومده؟!گاهی این طوری می شه.پاکش کن و مجدد ادامه ی مطلب رو همون جا که می خوای روش کلیک کن.
من باید برم.توی گوگل سرچ کن.شاید به صورت عکس بود و راحت تر یاد گرفتی.
[:S034:
سوالم بدستت نرسید؟