Whispering our goodbyes
Waiting for a train
I was dancing with my baby
In the summer rain
I can hear him saying
Nothing will changeCome dancing with me baby
In the summer rain
خداحافظی هایمان را نجوا می کنیم
منتظر قطار می مانیم
من با عزیزم می رقصم
در باران تابستانی
می توانم بشنوم که می گوید
هیچ چیزی تغییر نمی کند
بیا و با من برقص عزیزم
در باران تابستانی
I remember the rain on our skin
And his kisses hotter than the
Santa Ana winds
Whispering our goodbyes
Waiting for a train
I was dancing with my baby
In the summer rain
باران را بر روی پوست هایمان به خاطر می آورم
و بوسه های او را که از بادهای "سنتاآنا" داغ تر بود
خداحافظی هایمان را نجوا می کنیم
منتظر قطار می مانیم
من با عزیزم می رقصم
در باران تابستانی
I remember laughing til we almost cried
(There at station that night)
I remember looking in his eyes
به خاطر می آورم که انقدر خندیدیم که از خنده به گریه کردن افتادیم
(آنجا, در ایستگاه, آن شب)
یادم می اید که در چشم هایش نگاه کردم
Oh my love, it's you and that I dream of
Oh my love, since that day
Somewhere in my heart I'm always
Dancing with you in the summer rain
آه عشق من, این تویی و چیزی که من رویایش را داشتم
آه عشق من, از آن روز
جایی در قلبم همیشه
با تو در باران تابستانی می رقصم
Doesn't matter what I do now
Doesn't matter what I say
Somewhere in my heart I'm always
Dancing with you in the summer rain
اهمیتی ندارد که من الان چه کار می کنم
اهمیتی ندارد که چه بگویم
جایی در قلبم همیشه
با تو در باران تابستانی می رقصم
I can hear the whistle
Military train
I was dancing with my baby
In the summer rain
I can here him singing
Ooh "Love Is Strange"
Come dance with me baby
In the summer rain
می توانم سوت را بشنوم
(سوت) قطار نظامی
من با عزیزم می رقصم
در باران تابستانی
آه, عشق عجیب هست
بیا و با من برقص در باران تابستانی
I remember the rain pouring down
And we poured our hearts out
As the train pulled out
I can see my baby
Waving from the train
It was last time that I saw him
In the summer rain
به خاطر می آورم که باران می بارید
و ما احساساتمان رو بروز دادیم
وقتی که قطار عازم شد
می توانم عزیزم را ببینم
که از قطار دست تکان می دهد
این آخرین باری بود که او را دیدم
در باران تابستانی
Every time I see the lightening
Every time I hear the thunder
Every time I close the window
When this happens in the summer
Oh the night is so inviting
I can feel that you are so close
I can feel you when the wind blows
Blows right through my heart
هر بار که صاعقه را می بینم
هر بار که تندر را می شنوم
هر بار که پنجره را می بندم
هر بار که این اتفاق در تابستان می افتد
آه شب بسیار خواستنی است
تو را بسیار نزدیک احساس می کنم
زمانی که باد می وزد می توانم وجود تو را حس کنم
Every night and every day now
Though I know you've gone away
Somewhere in my heart I'm always
Dancing with you in the summer rain
اینک , هر شب و هر روز
با این که می دانم تو رفته ای
همیشه جایی در قلبم
با تو در باران تابستانی می رقصم