نوک انگشت رو که به تخم چشم فشار بدی، درخت دوتا میشود.
پاهای من چهارتا میشود.زلزله هم میآید.اورهان هم مست
میکند.با یک انگشت همهی دنیا را میشود تکان تکان داد.
عباس معروفی
سمفونی مردگان
*برای دونستن بیشتر از معروفی,اینجا کلیک کنین.
*خیلی معنا داره این متن نوشته.خیلی!
*"سمفونی مردگان" ش رو خیلی دوس دارم.
*همین طور "فریدون سه پسر داشت" رو.
*در مورد مطلب "سرخ می شم!..." حتما نظر بذارین.مرسی.
یاد سهراب بخیر !
که میگفت : اگر از شاخه گلی میچینید برگ برگش نکنید / شاید از بوی خوشش خاطره ها زنده شوند
+مرسی ک لینک ویکی پدیا رو میزارین...چهرش اصن ب سنش نمیخوره...اما واقن خیلی قشنگ مینویسه...مرسی...
چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما
گاهی حرف می زند گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید...
تو لیلی نیستی
من اما
مجنون حرف هات می شوم
دیوانه ی دست هات
مبهوت خنده هات
گل قشنگم
شیرین نیستی
ولی من
صخره های شب را
آنقدر می تراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی
عباس معروفی
با نوشته های عباس معروفی فقط در حد مطالبی که دوستانم توی وبلاگاشون گذاشتم آشنایی دارم
دیشب دوستم برام دو تا کتاب خرید
یکی از نزار قبانی و اون یکی از اریش فرید
نوشته های قبانیو خونده بودم اما این اریش فرید هم جالبه نوشته هاش یک نویسنده آلمانیه
راستی کاش یک قسمت هم توی وبلاگتون بزارید و نظراتش آزاد باشه که هر دوستی کتابی که خونده بیاد به طور خلاصه با انتشاراتش معرفی کنه که دیگران هم بهره مند بشوند
ممنون دوست خوبم
از حضور گرمت