سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات هفته ی آینده,منعکس
می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست:
تعهد واقعی!...
ادامه مطلب ...All I knew this morning when I woke
همه ی چیزی که میدونم اینه که امروز صبح بلند شدم
Is I know something now, know something now I didn't before
و الان چیزی میدونم ، چیزی میدونم که قبلا نمیدونستم
And all I've seen since 18 hours ago is green eyes and freckles
and your smile in the back of my mind making me feel right
ادامه مطلب ...گل ها ضعیفند ... ساده دلند ... و هرطور هست برای خود قوت
قلبی دست و پا می کنند ...خیال می کنند که با آن خارها ترسناک
می شوند ...
آنتوان دو سنت اگزوپری
شازده کوچولو
*برای دونستن بیشتر از آنتوان,اینجا کلیک کنین.
اینک افکاری که از سر نمی روند
اینک رویاهایی که هرگز محو نمی شوند
و از روح تو می گذرند
چونان شبنمی از چمن.
ادامه مطلب ...من دوست دارم غروب بیفته وسط سفر.اگه اولش باشه دلم می گیره،
آخرشم باشه که بدتر.از طلوع خورشید حرصم در می آد.چون مال اونایی
که فکر می کنن یا دوست دارن یه روز به جایی برسن،یا مال بدبخت هایی
که مجبورن دنبال یه لقمه نون بخور و نمیر صبح زود از خونه بزنن بیرون.یا
ادامه مطلب ...از درخت انبوه و تنهای سکوتم پرنده ای پرید
و پندار پرندگان دیگر در آن لانه یافت:
"شاید پرنده دیگر؟
وشاید پرنده های دیگر؟
ادامه مطلب ...چرا تا این اندازه متقاعد شده ام که مردن ما را از آن کسی که عاشقش
هستیم جدا نمی کند؟
چرا که کسی را که امروز عاشقش هستم ... چرا که من و او میلیون ها
بار پیش از این مرگ را چشیده ایم و در این لحظه و در این دقیقه و ساعت
ادامه مطلب ...حتی ثانیه ای ترکم نکن ، دلبندترین !
چرا که همان دم
آنقدر دور می شوی
که آواره جهان شوم ، سرگشته
سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با انعکاس نظرات شما عزیزان
,در مورد مطلب "امتحان کنین!...",در خدمتم.
ابتدا متن نوشته ی من:
و این هم نظرات شما دوستان:
I was standin’ with my friend
پیش دوستام ایستاده بودم
When i saw you walkin’ in
که دیدم داری وارد میشی
And my heart started skippin’ a beat
ادامه مطلب ...تعهد واقعی یک حلقه ی ازدواج,عقدنامه یا سند ازدواج یا سال هایی
نیست که با یکدیگر زندگی کرده اید.بلکه رفتار شماست در یک یک
روزهای زندگی تان,با فردی که دوستش دارید.
دکتر باربارا دی آنجلیس
رازهایی درباره ی زنان
*برای دونستن بیشتر از دکتر باربارا,اینجا کلیک کنین.
حاشا
چیزی بدهکار آفتاب نیست!
نگاه از صدای تو ایمن می شود
چه مومنانه نام مرا آواز می کنی!
ادامه مطلب ...- آه ... صدای باد ... پرده رو کشیدی.صداش رو چکار می کنی؟... اگه ای
شهر ای طلسم باد رو نداشت بهشت بود.پاییزا دیوونه می شه.از عصر
شروع می کنه.طرفای خونه ی ما که همه ی خونه ها شیروونی دارن,
چنون می یاد مث این که می خواد همه رو از جا بکنه ... صداش شومه ...
ادامه مطلب ...آنچه می شنیدم تمام خودم بود
می گفت و می خواند آنچه را می دانستم
چنین که:
من می توانم!
بالتازار ترانسلان
*چیزی از زندگی نامه ش تو اینترنت نبود!
گهگاه به جست و جوی پاره ای از یادبودهای گذشته بر می خیزم تا شاید
سرانجام سرگذشتی برای خویش بپردازم،اما خود را در آن میان بازنمی
شناسم و زندگی ام از چهارچوب آن فراتر می رود.آنگاه چنین می پندارم
که در لحظه ای هماره نوپا زندگی می کنم.آنچه "در خود فرو رفتن" نام دارد،
ادامه مطلب ...آه مگذار،که دستان من آن
اعتمادی که به دستان تو دارد به فراموشیها بسپارد
آه مگذار که مرغان سپید دستت
دست پر مهر مرا سرد و تهی بگذارد.
حمید مصدق
*برای دونستن بیشتر از حمید مصدق,اینجا کلیک کنین.
سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات هفته ی آینده,منعکس
می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست:
امتحان کنین!...
I’m dancin’ solo
دارم تنها
In the dark on the club floor
توی تاریکی،روی سن کلوپ میرقصم
ادامه مطلب ...