چه پیاله های قشنگی,چه گلدان های قشنگی می شود ساخت
از گلم,رنگ لعاب لازم ندارد.خودش رنگ دارد.رنگ خون دل,رنگ چشم
های تو.رنگ گیلاس لب های تو.بی بی عطری می گفت بگو اگر
کسی به دلت هست,بگو کجاست بروم خواستگاری.می گفتم تو
ادامه مطلب ...ظلمت شکافت،زهره را دیدیم،و به ستیغ بر آمدیم.
آذرخشی فرود آمد،و ما را در ستایش فرو دید.
لرزان،گریستیم.خندان،گریستیم.
رگباری فرو کوفت:از در همدلی بودیم.
ادامه مطلب ...انتظار کشیدم,همان طور که پنلوپه انتظار اولیس را می کشید,
رومئو منتظر ژولیت بود,بئاتریس منتظر دانته بود تا نجاتش بدهد.
خلاء استپ سرشار از خاطره ی تو بود,خاطره ی لحظاتی که با
هم گذراندیم,کشورهایی که با هم سفر کردیم,شادی هایمان,
ادامه مطلب ...انگار که دریا به دنبالم آمده باشد
و بازوانش را کمند کرده باشد به دورم
در اتاقم،شب هنگام
انگار که پیچیده باشد بر من دریا
بازوان آوازهایش را
چنگ میزند در من دریا
مرا به بر میگیرد دریا.
قونار اکلوف
*در مورد مطلب "ظاهر او..." حتما نظر بذارید.
بانوی بالا منزلت ما!
به یاری اراده و ایمانی همچون کوه
خوب ترین روزهای زندگی
-فراسوی جملگی صخره های صعب تحمل سوز
ادامه مطلب ...داستان : رضا ( رضا عطاران ) یک معلم بسیار خوش قلب و مهربان
است که به دلیل اینکه شاگردانش وی را آزار می دهند و او هم
سعی می کرده از حق طبیعی اش برای دفاع استفاده کند، از کار
بی کار می شود و تصمیم می گیرد با تدریس خصوصی زندگی اش
ادامه مطلب ...یک روزی که خوشحال تر بودم
نذرم را ادا می کنم
تا روزهایی مثل حالا
که خستگی و ناتوانی لای دست و پایم پیچیده است
ادامه مطلب ...سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز
به همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات,جمعه ی بعد
انعکاس داده می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم,
عنوانش هست:
ادامه مطلب ...On a dark desert highway,
در بزرگراه بیابانی تاریکی
Cool wind in my hair,
باد سردی در موهایم می وزید
Warm smell of "colitas"
Rising up through the air,
بوی گرم گیاهان بیابینی در هوا پیچیده بود
Up ahead in the distance
I saw a shimmering light,
و در آن دوردست سوسوی نوری را دیدم
با تو,همه چیز متفاوت است,چون زیبا و پرشور است,و من
تسلیم خودم را دوست دارم.گاه,صحبتی را آغاز نکرده ایم,و با این
وجود,آن چه را که تو می گویی,درک می کنم;پیش از آن که
جمله ای را آغاز کنی,من در پایان آنم.
جبران خلیل جبران
نامه های عاشقانه ی یک پیامبر
* برای دونستن بیشتر از جبران,اینجا کلیک کنید.
ناگهان چشم میگشایم
و خویش را در میان شبی سرد که آرام فراخ میگردد مییابم
ستاره ای از پنجره تابناک تر از همیشه میدرخشد
کجاست گیسوان طلاییات؟
کجاست دهان شیرینت؟
هرمان هسه
من اکنون احساس می کنم،بر تل خاکستری از همه آتش ها و امیدها
و خواستن هایم،تنها مانده ام.و گرداگرد زمین خلوت را می نگرم.و اعماق
آسمان ساکت را می نگرم.و خود را می نگرم.و در این نگریستن های
همه دردناک و همه تلخ،این سوال همواره در پیش نظرم پدیدار است،و
ادامه مطلب ...خط خطی می کنم
گفته های ناگفته را;
در این ظلمت شب
که دیده ها
عاجز از دیدن است
و بازار لب زدن های بنجل چینی
داغ داغ!
چرا این احساس توان فرسای زمستانی اینقدر زود از راه رسیده بود؟اهمیتی نداشت که رودخانه ی زمان چون طوفان سریع بر صخره ها و اعماق خویش می کوبید,زورق من در میان تندآبهای پوشیده از برف گرفتار آمده بود.در میان آن همه همهمه و خروش امیدوار بودم مدت توقف آنقدر کشنده نباشد.
ریچارد باخ
پلی به سوی جاودانگی
شالی که برایت خریدم
از ساتنِ صورتی و سبز
همان شالی که به چشمت زیبا میآمد
و میخواستی همیشه به گردنت باشد
کسی دیگر بوسیده،
در اتاق هتلی جا گذاشتی.
رمکو کامپرت
سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با انعکاس نظرات شما عزیزان
,در مورد مطلب "خوکشل شدم؟مثل عروسا؟!...",در خدمتم.
ابتدا متن نوشته ی من:
اینجا(کلیک کن)
و این هم نظرات شما دوستان:
اینجا(کلیک کن)
Hearts break too fast when they're sentimental
وقتی قلبها احساسی میشن سریع تر میشکنن
Won't stay, won't last when it's love at first sight
وقتی با اولین نگاه عاشقش میشی اون عشق دوومی نداره
So why are my convictions blinded by your spotlight
پس چرا جرمهای من بوسیله پرتوهای تو که بهشون میتابه دیگه
دیده نمیشن
Can't breathe, can't sleep
ادامه مطلب ...عزیز من!
دیروز به دلیلی چه بسا برحق،از من رنجیده بودی.دیشب که در باب
فروش چیزی برای دادن اجاره ی خانه،با مهرمندی آغاز سخن کردی،
ناگهان دلم دریچه ای گشوده شد و شادی بی حسابی به قلبم
ادامه مطلب ...پرنده ای را نشانم می دهی
چشمانم خیس است
چشمانم را می بوسی
دورتر اگر بروی
فردا را نخواهم یافت.
مینا دست غیب
*در مورد مطلب "خوکشل شدم؟مثل عروسا؟..." حتما نظر بذارید.
کافی است توجه کنید;هرگاه آماده باشید,آموزه ها هم به شما می
رسد.همواره اگر به نشانه ها توجه کنید,هر چه را برای گام بعد نیاز
دارید,خواهید آموخت.
انسان دو مشکل بزرگ دارد:اول,از کجا باید شروع کند,و دوم,کجا باید
ادامه مطلب ...