حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

ترجمه ی ترانه:FIELD OF INNOCENCE,ترانه ای از EVANESCENCE

I STILL remember the world

From the eyes of a child

هنوز دنیایی را که از منظر یک کودک می دیدم را بیاد دارم

Slowly those feelings

Were clouded by what I know now

و حال آن احساسات کم کم بخاطر چیزهایی که هم اکنون می دانم 

تیره شده اند

Where has my heart gone?

قلبم کجا رفته است

An uneven trade for the real world

تجارتی نا برابر با دنیایی واقعی

Oh I, I want to go back to

Believing in everything and knowing nothing at all

آه،میخواهم باز به باوری بازگردم ، باوری بر تمام چیزها و هیچ نمیدانم

I still remember the sun

هنوز خورشیدی را به یاد دارم
 

Always warm on my back

که همیشه گرمایش بر پشتم می تابید
 

Somehow, it seems colder now
وی حالا، به نحوی، گرمایش فروکش کرده است
 

Where has my heart gone?

قلبم کجا رفته است
 

Trapped in the eyes of a stranger

آیا در چشمان غریبه ای اسیر گشته
 

Oh I, I want to go back to
Believing in everything

آه، میخواهم باز همه چیز را باور کنم 

[Latin hymn:]
Iesu, Rex admirabilis

O Jesus, King most wonderful

آه ای مسیح، ای بهترین پادشاه
 

et triumphator nobilis,

the conqueror renowned

ای فاتح نامدار
 

dulcedo ineffabilis,

the sweetness most ineffable,

ای شیرین ترین ناگفته ها 


totus desiderabilis.

entirely desirable.

ای نهایت مطلوب من 

[Man:]
“As the years pass by
Before my face,

در حالی که سالها از پیش رویم می گذرند 


As wars rage before me,

و در حالی که جنگ ها مرا دیوانه می کنند
 

Finding myself
In these last days of existence,

خود را در این روزهای هستی میابم 


This parasite inside me,

و این طفیلی من است 


I forced it out.

آن را از خود دور کردم 


In the darkness of the storm

در تاریکی توفان 


Lies an evil,

شیطانی آرامیده 


But it’s me.”

اما آن شیطان خود من هستم 

Amy:
Where has my heart gone?

قلبم کجا رفته است 


An uneven trade for the real world

تجارتی نا برابر برای دنیایی واقعی 

Oh I, I want to go back to
Believing in everything

آه، میخواهم، میخواهم باز همه چیز را باور کنم 

Oh where, where has my heart gone

آه، کجا،قلبم کجا رفته
 

Trapped in the eyes of a stranger

آیا در چشمان غریبه ای اسیر گشته 

Oh I, I want to go back to
Believing in everything

آه، میخواهم، می خواهم باز همه چیز را باور کنم 


I still remember.

هنوز به یاد دارم 

 

Translated by: www.hottranslatedlyrics.com

 

 *و باز هم کودکی و پاکی! . . .در این شعر شاعر که پس گذشت 

چندین سال از عمرش دیدش هم به این دنیا تغییر کرده است از 

زندگی سخت و یکنواخت و پر دقدقه خود به تنگنا آمده و آرزو می کند 

باز به روزهای کودکی خود بازگردد. روزهایی که در آن هیچ نمیدانست و 

بخاطر ندانسته هایش عذاب نمیکشید. در آن روزها همه چیز ساده 

بود و پاک و حال او حتی قلب خودش را در این دنیا به فروش گذاشته 

است و قلب او در چشمان غریبه ای نا آشنا اسیر گشته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد