حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

حس سبز

حس رویا گونه ی من از زندگی

تا هستم,با من باش!...

 سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز  

به همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات,جمعه ی آینده, 

انعکاس داده می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم, 

عنوانش هست: 

 تا هستم,با من باش!... 

 چند وقت پیش,سالگرد ناخواهریم بود(فقط به این توضیح بسنده  

کنم که منظور از ناخواهری,این نیست که پدرم 2 همسر داره!ما  

خانواده ی روشنفکری هستیم!).داشتم به این فک می کردم که  

چرا ما آدما تا فرصت هست از بودن در کنار هم نهایت استفاده رو  

نمی کنیم؟بعضی وقت ها خیلی دیدارها رو به بهانه  

های مسخره لغو می کنیم!یا کدورت هایی باعث قطع ارتباط می  

شه که بعدها که بهش فک می کنیم,می بینیم چقد بی ارزش  

بوده!همیشه فرصت واسه جبران نیست!بذارین واضح تر بگم:2  

هفته قبل از فوت ناخواهریم,بهم زنگ زد و اصرار که بیا اصفهان  

ببینمت و من نرفتم!تنها دلیل نرفتنم خسته بودنم بود!تازه  

امتحانات دانشگاه تموم شده بود.2 هفته بعد,ناخواهریم فوت کرد  

و من موندم و حسرت دیداری که باید می رفتم و نرفتم! 

 خیلی هامون فرصت هایی رو برای با هم بودن از دست دادیم,چه  

در ارتباط عاشقانه و چه در ارتباط با خانواده و دوستان.عزیزانی که 

رفتن,خدایشان بیامرزد,اما اونایی که هستن,تا فرصت هست از  

این با هم بودن نهایت استفاده رو ببریم و این با هم بودن رو واسه  

چنتا بهونه ی مسخره هدر ندیم! 

 

 *همون موقع سالگرد,خواستم این مطلب رو بذارم,دلم نیومد!شاید  

این زلزله و این حال و هوا,باعث شد بذارم! 

 *یاد دکتر مصدق گرامی.  

 *عکس هایی از کمک های مردمی,با حضور سینماگران مردمی 

(عکس از خبرگزاری مهر):اینجا کلیک کنین.

نظرات 37 + ارسال نظر
parisa شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:57 ق.ظ http://www.zire0.persianblog.ir

واقعا که ما آدما سربعضی مسایل بیخودی زندگی رو برای خودمون
پراز حسرت و ای کاش میکنیم
حال و هوات رو درک میکنم چون منم یه هفته نیست که مادربزرگم فوت کرده و خیلی ناراحتم هروقت یادش میافتم به خودم میگم :ای کاش بیشتر به دیدنش میرفتم اما حیف که دیگه نمیشه ....
ببخش که تو این مدت دیر کردم علتش رو فهمیدی دیگه !!!!!

فاطمه ی بابا شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ق.ظ http://www.analar89.blogfa.com

سلام ممنونم که به وبم اومدی.ممنونم.منتظرحضور دوبارت هستم.

نرگس شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:20 ق.ظ http://kaghazekhatkhati.blogsky.com

همیشه وقتی فرصت ها به وجود می آیند و تمام میگردد ما انگشت تاسف به دهان برده و ناگزیر گذر میکنیم، راه و رسم روزگار است که سهل میگیریم دقایقی را که عمری برایمان پشیمانی به بار می آورد،اما غافل از روزی هستیم که در نیمه راه زندگی به انتهای جاده ی عمر برسیم

montazer شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:11 ق.ظ http://montazer65.blogsky.com

سلام دوست خوبم.مطلب تلخیو بازگو کردی.و این تلخیش از اینجاس که ای حقیقت امروز بدجور همه گیر شده.نمیدونم چرا اینجوری هستیم.تا چیزیو داریم قدرشو نمیدونیم مگه از دستش بدیم...که اونوقت دیگه خیلی دیره خیلی دیر

سحر شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:29 ق.ظ http://besabkeeshq.mihanblog.com

سلام
ممنون که خبر دادی
واقعا همینطوره
ادما هیچوقت تا چیزیو از دست ندن قدرشو نمیدونن!
اپ زیبایی بود
موفق باشی!

فرید شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.caferoozgar.blogfa.com

سلام

مرسی از اینکه امدی بهم سر زدی

خب خیلی چیزا باعث می شه همدیگرو کم ببینیم کم کنار هم باشیم خیلی وقتها تو خودمون و زندگیمون غرقیم


مشکلات و سریع بودن زندگی در این موارد کم بی تقصیر نیستن.
بی نهایت ممنون آپ کردم خبرت می کنم.

تبسم شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:41 ب.ظ http://heehaw.blogfa.com

از چه لرزیدی زمین؟؟؟

به کدام گناه صورت مادر اشک شد

وصورت کودک تباه؟؟؟

وزن بی پناهیشان آنقدر زیاد بود که تاب نیاوردی؟؟؟؟؟

از چه لرزیدی که قلب ایران اینگونه میسوزد؟؟

از چه لرزیدی .....هان؟؟؟

hag ba shomast

از چه لرزیدی...

سپیدبال شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:08 ب.ظ

سلام..
اره اینو هستم باهات...
ادما قدر لحظه هایی رو که باهمن نمیدونن...

مصطفی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:01 ب.ظ http://www.mostafa4000.blogfa.com

سلام دوست عزیز خیلی غمگین بود ان شاالله در اون دنیا در آرامش ابدی باشد ممنون که بهم سرزدی

بانوی خیال شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ب.ظ http://bitab123.blogfa.com

احساسم را به دار آویخته ام

منطقم را به گلوله بسته ام

لعنت به هردو که بازی ام داده اند

دیگر بس است

میخواهم کمی به چشمانم اعتماد کنم

مهرداد شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ب.ظ http://www.mehrdad04024.blogfa.com

اره دوست عزیز نمیدونم چرا ما ایرانیه کلا مرده پرستیم تا هستیم به هم توجه نداریم ولی وقتی میمیره طرف وای اله بود وله بود ای بابا ممنون مطلب خوبیا گوشزد کردی ازت ممنون تشکرپاینده باشید...

ی دوس شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:51 ب.ظ http://asemane-tabdar.blogsky.com/

سلام عیدتون مبارک
وقتی گذر زمان دیدار را ب اتفاق میسپارد
باید قدر با هم بودن را دانست
خیلی متاسف شدم برای شما ک نتونستین ناخواهریتونو ببینین
خدا بیامرزدشون

رویا یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:38 ق.ظ http://nafasetala-1371.blogsky.com

سلام عزیزم باید قدر لحظه ها رو دونست
خیلی زود میان میرن
ممنون اومدی

رضا یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ب.ظ http://sedayekhasteyebaron.blogsky.com/

واااااای که چه زود دیر میشه..
واااااااااای ازین موجود فراموشکار
تقصیر خودمونم نیستاااا
جنسمون از خاکه..
همین که
سعی کنیم تا یادمون نره فک کنم بس باشه

بانوی خیال دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:52 ق.ظ http://bitab123.blogfa.com

خب نگفتی نا خواهری ینی چی؟؟؟؟؟
خدا رحمتش کنه ناخواهریتو خیلی حسرت داره برای اینکه خواست تورو ببینه ولی تو نرفتی اونم مرد
مثه دایی من اونم گفت میخوام ببینمتون ولی گفتیم نمیشه هفته بعدش رفتیم سر خاکش
راستشو بگم من خودم چون تجربه کرده بودم الان سر پدر بزرگم این کارو نمیکنم با اینکه حالش بده تند تند بهش سر میزنم که ارزو به دل نمونم
به خدا ما ها خیلی بی وفا شدیم دیگه صله رحم ودوستی هامون داره از بین میره

ava دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:01 ب.ظ http://www.avvvva-75.blogfa.com

مانــــــــــــــــــــــ ــده ام
...
همین جا

جایی بین وصال و فراقـــــــــــــــــــــ ـ....

هر چه می بینم

نیستی است...

آدم زیاد است منتها

تو نیستـــــــــــــی...

و خدا

برای چه اش را نمی دانم

اما

یک نمایشنامه درست و حسابی!!!!

برایمان نوشته است...

خدایـــــــــــا

یک خواهشــــ...

قصــــــــــــه را زیاد کشـــــــــــــــــــــدا رش نکن

حوصله بیننده ها ســـ ـــ ــر می رود!!!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:20 ق.ظ

میدونی چیه ما آدما خوب میدونیم که اصلا فرصت جبران نیست وروزها وسالها چه زود میگذره وکدورت ها عمیق تر میشه...


دقیقا مثل آتیشه که باید زودتر خاموش بشه وهر چقدر دیرتر خاموش بشه خرابی های بیشتری به جای میزاره....

ولی تا یه اتفاق افتاد مثلا همین زلزله که میگین یا اتفاقای دیگه باعث میشه به این فکر بیفتیم ولی یه مدت بگذره غرق زندگی میشیم.....

از این تلنگرا تو زندگی زیاده ولی ما ادما متاسفانه هیچ به فکر نیستیم.....

سالگرد ناخواهریتون تسلیت میگم

amineh سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ق.ظ http://akhareghese.blogfa.com

یادم رفت تو نظر اسم ووبلاگم بنویسم

علیرضا سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ق.ظ http://parsison.blogfa.com

سلام دوست عزیز

ممنون از دعوتت

مطلب خیلی قشنگی گذاشتی

تسلیت میگم بابت از دست دادن ناخواهریت.

باید از گذشته ها عبرت گرفت

باز هم ممنون

ققنوس سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ق.ظ http://sayesar.blogfa.com


برا منم پیش اومده. زمانی که مادرم فوت کرد تازه فهمیدم اونجوری که باید قدرشو ندونستم......
خدا همشونو رحمت کنه
ایشا....که ازمون راضین.
میتونی براش دعاکنی همین

روشنک سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:14 ق.ظ http://www.roshanak-ar.blogfa.com

سلام

امتحانات که تموم شد بهونه خوبی بود که برین هم پیش خواهرتون سربزنید وهم استراحت کنید

خدا رحمتش کنه.

به شما صبرعطا کنه.

همین کارای ماست که حسرتو ایجاد میکنه به جای لذت.

Negin سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:24 ب.ظ http://tanhayeawal.mihanblog.com

سلام
همین طوره که میگی
واقعا متاسفم

سمانه سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:10 ب.ظ http://samane70.blogfa.com

من خوش بختانه زیاد اینطور نیستم.
یعنی الان که دارم فکر میکنم با همه اونایی که دوسشون دارم کم کمش ارتباط تلفنی دارم.
ولی خب دلایل زیادی وجود دارم.
مششغله ها زیاد شده هرچند شاید این کلمه بهانه باشه.
مثلا خاله من خیلی اصرار داره من برم خونشون ولی ترجیح میدم با دوستام برم بیرون چون بیشتر خوش میگذره.
خب مردم نسبت به گذشته کمتر دید و بازدید دارند،شاید به این خاطر که تکنولوژی اومده و مردم به همین بسنده میکنند.

سمانه سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:16 ب.ظ http://samane70.blogfa.com

قبل از اینکه اسممو بنویسم ادرسمو گذاشتم
باشه ما باورمون شده باباتون زن نداشته
یه پیشنهاد دارم بیاین این پیوندای وبلاگتونو کمتر کنید،خیلی زیاده.
اخه این ادما واستون کامنت بذارند الان حدودا میشه 200تا کامنت باید داشته باشین

افسون سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:56 ب.ظ http://asemunemahtabi1.blogsky.com

سلام
مرسی از دعوتتون
آره خدا رو شکر بهترم
اپتون واقعا جالب بود
خدا بیامرزه ناخواهریتونو
آره ادم بعضی وقتا یا بیشتر وقتا نباید فرصتها رو از دست بده
کاش بتونیم واقعا این کدورتها رو کنار بزاریم

parisa سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:43 ب.ظ http://www.zire0.persianblog.ir

من که کامنت گذاشتم پس چرا نیست تایید نمیشه یا قالب مشکل داره درج نمیشه ...اصن کامنت من هست یا نه؟؟؟
مسئولین لطفا به من ج بدید منتظرما
بارها شده کامنت گذاشتم دیدم نیس....چرا؟

بانوی خیال سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:43 ب.ظ http://bitab123.blogfa.com

اوخی پس اونجوری شد چیزی که گفتی


به خدا گفتم:

خداجونم " بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا مال من

موجش مال تو، ماه مال من خورشید مال تو ... ".

خداوند خندید و گفت: " بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ... "

saba سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:48 ب.ظ http://atash03.blogfa.com

مطالب جالبی گذاشتین به وب منم سر بنزنی خوشحال میشم

هنرمند کوچک سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:04 ب.ظ http://www.honarmandeKoochak.blogfa.com

سلام خیلی ممنون که سرزدی گلم
خیلی این آپتون زیبا بود مخصوصا عکس هایی که گذاشته بودین عالی بود

مرضیه چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:25 ق.ظ http://shab-e-barani.blogsky.com/

سلام.

خدا رحمتشون کنه. خیلی دلم سوخت.

این اتفاق به شکلی کمی متفاوت واسه منم رخ داده. همه ش امروز فردا می کردم که به عمه م سری بزنم درست همون روزی که برنامه ی رفتنم را قطعی کرده بودم خبر درگذشتش را بهم دادند...

خدا ان شاالله با حضرت زهرا (س) محشورشون کنه.

فاطمه(اسرار یک ناشناس) چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ق.ظ http://arusakebiseda.blogfa.com

این خاصیت انسانه!
تا بلایی به سرش نیاد از خواب غفلت بیدار نمیشه!

بهنام چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:06 ب.ظ http://omranh2o.blogfa.com

درود.دوست بزرگوارم مطلب کامل بود و گفتنی ها گفته شد.

ما بدین جا نه پی حشمت و جاه آمده ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

متاسفانه ما همش درگیر مصرع اولیم...........

منتظر ایمیل های پر محتواتون هستم

بهترین باشید فدای مهربونیاتون

رویا پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ب.ظ http://roya199120.blogfa.com

سلام دوست عزیز ....مطلب به جا و زیبایی بود..
تا وقتی هستیم همدیگر را دوست داشته باشیم و آنرا ابراز کنیم.

ج... جمعه 3 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ http://www.ghasedakoman.blogfa.com

سلام : ...........

ضمن عرض تسلیت و شادی روح مرحومه مغفوره .

خداوند روحش را قرین رحمت فرماید .

-------------------

آری بعضی از ما تا وقتی آنچه را که داریم قدر نمیدانیم

و وقتی از دست میروند فقط یک ( ای کاش ) برایمان میماند

با این که اینهمه به عنواین مختلف میشنویم یا میخوانیم

که دیدارها را مستمر ادامه دهید و قدر لحطه ها را بدانید

خیلی زود چیز با ارزشی را به چیز کم ارزشی میفروشیم .

امیدوارم این مطلب شما تلنگری باشد برای بیداری مجدد .

------------------

ق . م

سی ـمآ شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:05 ق.ظ http://711110.blogfa.com/

تسلیــت بابــت مرگ ناخوآهریــتون ...
و چیزی به تلخــی یک حسرت مزه نکردم.
که شاید اگر این رو میکردم یا نمیکردم این نمیشد ...
و ای کاش
کاش
کاش ...

محسن(میم.بروجردی) شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:56 ب.ظ http://www.greenumbrella.blogfa.com

اره راست میگی اما حرف غیرمنطقی تو کن من نمیره
نموتونم کناربیام باش
مام ازینا تو فامیل داریم شما رو نمیدونم

رها سه‌شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:13 ب.ظ http://faryadebigonah.blogfa.com

تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام

دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو

دردش متفاوت باشد ویرانم می کند

من از دست رفته ام ، شکسته ام

می فهمی ؟

به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛

اما اشک نمی ریزم

پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند.....



سلام
ممنون از حضور و دعوتت
مطلب جالبی بود.....مشابه این برای منم اتفاق افتاده .....روزی که باید به دیدار مادر بزرگم میرفتم نرفتم!!!
فوق خواهرتون رو بهتون تسلیت میگم هرچند مدت ها گذشته اما داغ عزیز فکر نمی کنم هیچگاه فراموش کردنی باشه......
واما آذربایجان.....آه.....غم مردم مهربانش که جای خود دارد.....


شاد و بهاری باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد