دیگر نکنم
ز روی نادانی
قربانی عشق او غرورم را
شاید که چو بگذرم از او یابم
آن گمشده شادی و سرورم را
فروغ فرخزاد
*برای دونستن بیشتر از فروغ,اینجا کلیک کنین.
*فک کنم اول راهنمایی بود(اگه دقت کرده باشین اکثر توضیحاتم بر می
گرده به اول راهنمایی!من در این سال برای بار دوم متولد شدم!),تولدم
بود و دوست بسیار عزیزی کارت پستالی بهم هدیه داد که این شعر بر
اون نقش بسته بود.انقد عاشق این شعر شدم که همون روز رفتم و
کتابی از فروغ خریدم.کتابی از دست فروش های خیابون!نام کتاب,
عصیان بود.
*بعدها دبیر ادبیاتی داشتم که گفت:همیشه پسرا عاشق سهراب می
شن و دخترا عاشق فروغ!و من گند زدم به تئوری استاد!
*فروغ رو دوست دارم.این بی پروایی و این عشق عریانش رو کم تر تو
شاعرای دیگه دیدم.
*در مورد مطلب "تموم شد!بیا بیرون!..." حتما نظر بذارین.مرسی.
سلام دوست من
مرسى که اومدى و تبریک گفتى
بابت دعاى خوبت هم ممنون
منم بهترین ها رو واست آرزو میکنم
مهم اینه که به یه چیزی علاقه مند بشین ! سهراب یا فروغش فرقی نمی کنه !
مشکل اینجاست که
همیشه برای فرار از دست یک آدم به آدم دیگری پناه برده ایم
اعتیاد به آدم ها بدترین نوع اعتیاد است ...