سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات هفته ی آینده,منعکس
می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست:
هم بازی,اسباب بازی!...
این متن رو بخونین:
"آدم ها بازی کردن رو دوست دارن.این تو هستی که انتخاب می کنی:
هم بازی شون بشی,یا اسباب بازیشون!"
نظرتون؟
زندگی مثل بازی شطرنج میمونه!
اگه بلد نباشی همه می خوان یادت بدن !!!
وقتی هم که یاد گرفتی همه می خوان
شکستت بدن...!
به نظر من توی زندگی باید وارد بازی بشیم که بتونیم اونو به تنهایی انجام بدیم نه اینکه انسانی باشیم که همه برای یاد دادن بازی به ظاهر کمکش کنن ولی در واقع برای خودشون از اون وسیله ای ساخته باشن برای سرگرمی خودشون
سلام... من اصلا این نوع اندیشه را قبول ندارم ومستقیم یک توهین قلمداد می کنم [گل]
سلام.
صبح عالی متعالی.
آره واقعا همه چی بسته ب خوده آدمه ک کاری انجام بدی ک دیگران چطور باهات رفتار کنن....
وقتی تو ی سری از رفتارها و روابط افراط و تفریط بشه مطمئنا جایگاهی رو ک داری از دس میدی و میتونی از همبازی ب اسباب بازی تبدیل شی ...
نوشته این تو هستی که بشی هم بازی شون یا اسباب بازیشون
برخی ها هستن اونقدر کثیفن که بدونه اینکه بدونی میشی اسباب بازی شون
بدونه اراده خودت دسته خودت نیس
جهل و خلا باعث میشه اسباب بازی بشی
هــر چــه تَبـــَـر زد مــــرا..
زخـــــم نـــشد !
جــــوانـــه شـــد !
+سلام حس سبز...سخت میشه فهمید ک بازیچه شدیم یا هم بازی...واس من یکی سخته...
گاهی بازیچه بودم و خیال میکردم هم بازی ام...پس انتخاب دست من نیست...
سلام
من که اصلا دلم نمیخواد وارد این بازی بشم ،
همبازی بشم تا یکی دیگه به بازی گرفته بشه ؟!
یا اینکه خودم به بازی گرفته بشم ؟!!
نمیشه کلا وارد این بازی نشد ؟
انسان حق انتخاب داره
وبد وخوب رو این ما هستیم که انتخاب میکنیم.
سلام
راستش یه شعری در اینباره بود خیلی دوس دارم
به خط و خال گدایان مده خزانه دل
به دست شاه وشی ده که محترم باشد....
باید دید کیست ..خیلی وقتها ما احساسمون رو نثار کسی میکنیم که درک اون حس رو نداره یعنی لقمه ای که در گلویش میماند واین زمانیه که ما اسباب بازیشونیم....
وقتی نمیدونه با ما چکار کنه گاهی مهر داره گاهی بغض داره و دقیقا رفتار با ما بستگی به حال روحی او داره و این بده بد...تا حد خورد شدن ارزش
دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می
آفرینند. عشق هایی که جان دادن در کنارشان آرزویی شورانگیز است.
اما کدام معشوقی مخاطب راستین چنین عشقی تواند بود ؟ این عشق
ها همواره در فضای مهگون و جادویی اسطوره و افسانه سرگردان اند و
در دل کلمات شعر و در حلقوم ناله های موسیقی و در روح ناپیدای
هنرها و یا در خلوت دردمند سکوت و حسرت و خیال و تنهایی چشم به
راه آمدن کسی که می دانند نمی آید! راستی چرا عشق ها راست اند
و معشوق ها دروغ ؟
" دکتر علی شریعتی / هبوط در کویر ، ص 173
همبازی شدن خوبه، ولی در چه بازی؟ آیا بازی کسیو خراب نمیکنه ً
باعث نمیشه دیگری که همنوع خودمونه اسباب بازی بشه چون ناآگاهه
یا ضعیفه
بازی چقدر جوانمردانه است؟
کلا نه هم بازی نه اسباب بازی تا کسی بازیچه نشه