به حافظیه بازگشتم.به بنفشه ها گفتم:"شما چه می گویید؟
چه کنم؟".زمستانی,خیلی هاشان گل نداده بودند هنوز.نمی
شنیدند.یکی با پیشانی بنفش و دو چشم زرد گفت:"هیچ وقت
ما را روی گور عاشقی نگذاشته اند.همیشه گل های سرخ,
ادامه مطلب ...نور را پیمودیم،دشت طلا را در نوشتیم.
افسانه را چیدیم،و پلاسیده فکندیم.
کنار شنزار،آفتابی سایه وار،ما را نواخت.درنگی کردیم.
بر لب رود پهناور رمز رویاها را سر بریدیم.
ادامه مطلب ...برخی شادی ها -بدون تردید،ریشه ای ترین ها- اشتراک پذیر نیست.
حتی نمی شود بازگویش کرد؛آنها جزئی از ما میشوند,درست مثل
چشم ها یا ستون فقراتمان؛آنها ما را به همین شکلی که هستیم
می سازند.
اریک امانوئل اشمیت
سهم دیگری
*برای دونستن بیشتر از امانوئل,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...نشان به این نشان که من می گویم!
نشان به آن نشان که می دانم،
درانتهای غم همیشه دریچه ای بازاست،
دریچه ای روشن.
ادامه مطلب ...سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با انعکاس نظرات شما عزیزان
,در مورد مطلب "دلگرمی,سرگرمی!...",در خدمتم.
ابتدا متن نوشته ی من:
و این هم نظرات شما دوستان:
Don't look at me
بهم نگاه نکن
Everyday is so wonderful, suddenly, it's hard to breathe
همه روزه فوق العاده بود ، اما ناگهان ، نفس کشیدن هم سخت شد
ادامه مطلب ...وقتی کیوان نیست زندگی ام به این شکل کج و معوج است.وقتی
کیوان هست زندگی ام یک جور دیگری کج و معوج است،در هر صورت
زندگی ام کج و معوج است... کج و معوج... فکر می کنم از این کلمه
خوشم آمده است،شاید هم بتوانم عاشق این کلمه بشوم،آن وقت
ادامه مطلب ...غم انگیز ترین صحنه ای که در عمرم دیدم
دارکوبی بود که بر درخت پلاستیکی نوک می زد.
دارکوب نگاهی به من کرد و گفت:" دوست من,
درخت هم درخت های قدیم!"
شل سیلور استاین
*برای دونستن بیشتر از شل,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...چون عشق حاکم شد،خستگی غایب می شود.چگونه آنچه را
که دوست داریم،می شناسیم؟... با آرامشی ناگهانی که بدست
می آوریم.با ضربه ای که به قلبمان وارد آمده... فوران سکوت در
کلام.
کریستین بوبن
لباس کوچک جشن
*برای دونستن بیشتر از کریستین,اینجا کلیک کنین.
کیستی که من
اینگونه به اعتماد
نام خود را با تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت می گذارم
ادامه مطلب ...می آیم!
مجبور هستم که بیایم!
اما اول باید خویشتن را پشت سر بگذارم. آن وقت است که می
توانم خویشتن ِ تازه ای به دست بیاورم و این خویشتن، در آن سوی
ادامه مطلب ...معلوم نیست
باد از کدام سو می اید
خورشید را غبار دهشت پوشانده است
و ابرها به ابر نمی مانند.
منوچهر آتشی
*برای دونستن بیشتر از منوچهر آتشی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات هفته ی آینده,منعکس
می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست:
دلگرمی,سرگرمی!...
ادامه مطلب ...Voy a reír, voy a bailar
من خندم ، من می رقصم ..
Vivir mi vida lalalalá
زندگیمو می کنم لالالا ...
ادامه مطلب ...تو گفتی که ماهیها را دوست داری
اما تو آنها را سرخ کردی
تو گفتی که گلها را دوست داری
و تو آنها را چیدی
ادامه مطلب ...بانوی من!
در طول سالیان دراز زندگی مشترک، من به این باور ابتدایی دست
یافته ام که این نفسِ اختلاف نظرها نیست که مشکل اساسی زنان
و شوهران را می سازد ؛ بل « شکل » مطرح کردن این اختلاف
ادامه مطلب ...