در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
ادامه مطلب ...سر بر آسمان برداشت:
-خدایا مرا از نالیدن در بر دوست منع می کنی؟آیا نباید او را دوست
داشته باشم؟
مرا به قلب خود فشرد و زمزمه کرد.
ادامه مطلب ...تنت به بزرگی ماه
و کلامت خورشیدی کامل
و قلبت آتشی است
برهنه پای
از تو عبور می کنم
ادامه مطلب ...عزیز من!
« شب عمیق است؛اما روز از آن هم عمیق تر است.غم عمیق
است;اما شادی از آن هم عمیق تر است».
دیگر به یاد نمی آورم که این سخن را در جوانی در جایی خوانده ام،
ادامه مطلب ... سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با انعکاس نظرات شما عزیزان
,در مورد مطلب "پس کی وقت من می رسه!...",در خدمتم.
ابتدا متن نوشته ی من:
اینجا(کلیک کن)
و این هم نظرات شما دوستان:
اینجا(کلیک کن)
Oooooh
Can you feel me when I think about you?
وقتی بهت فکر میکنم می تونی منو حس کنی؟
With every breath I take
با هر نفسی که میکشم
Every minute, no matter what I do
هر دقیقه...مهم نیست چه کار می کنم
My world is an empty place
دنیای من یه مکان خالیه
قندیل یخی که ذوب میشود
شیر آبی که میچکد
گاهشمارِ قطرههای دارو.
تب ات از میان آب میبیند
ما از میان اشک هامان... .
ولادیمیر هولان
*در مورد مطلب "پس کی وقت من می رسه؟..." حتما نظر بذارید.
ما فقط به ظاهر توجه می کنیم.فراموش می کنیم,که ظاهر ما واقعیت درون ما را نشان نمی دهد.وقتی فرشته ای با ذهنی گیرا و روشن را می یابیم,صورتش هم در نظر ما زیباتر جلوه می کند,پس آن زمان است که او می گوید:"در ضمن من این ظاهر را هم دارم ... ."
ریچارد باخ
پلی به سوی جاودانگی
*در مورد مطلب "پس کی وقت من می رسه؟..." حتما نظر بذارید.
دنیا را بغل گرفتیم,
گفتند:امن است
هیچ کاری با ما ندارد!
خوابمان برد
ادامه مطلب ...همقدم همیشگی من!
مطمئن باش هرگز پیش نخواهد آمد که تو را دانسته بیازارم یا به
خشم بیاورم.هرگز پیش نخواهد آمد.
آنچه در چند روز گذشته تو را رنجیده خاطر و دل آزرده کرده است,
ادامه مطلب ...درک ام کن که ما عین هم ایم،
تو و من
جریان یافته در پیچیدگی های ابدیِ
میان دو تن.
چون تو،من نیز
به زندگی هامان نگاه می کنم.
لولیتا لیه شاناکو
*در مورد مطلب "پس کی وقت من می رسه؟..." حتما نظر بذارید.
*بعضی دوستان فکر کردن مطلب پس کی وقت ... در مورد زندگیه شخصیه منه!این رو به صورت کلی گفتم.
سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز
به همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات شما دوستان,
جمعه ی آینده,در وب حس سبز,انعکاس خواهد یافت.مطلبی
که برای این هفته انتخاب کردم,عنوانش هست:
ادامه مطلب ...ive been so wrapped up
من پوشیده شده ام
in my warm coccoon
در پیله ی گرم خودم
somethings happening
چیزی اتفاق می افتد
things are changing soon
بزودی چیزهایی تغییر می کند
im pushing the edge
نگران نباش,در حقیقت هنگامی که روح خود را به سوی نور تعالی
می بخشیم,نخستین چیزی که می بینیم,تارهای عنکبوت و غبار
و ضعف های روح مان است.اما همین فرصتی برای آن ها ست.
هرگز نگذار آگاهی از عیب هایت,تو را بترساند.
پائولو کوئلیو
مکتوب 2
مرگ همه هستی را به یک چشم نگریسته و سرنوشت آنها را یکسان
میکند: نه توانگر میشناسد,نه گدا,نه پستی,نه بلندی,و در مغاک تیره
آدمیزاد گیاه و جانور را در پهلوی یکدیگر میخواباند.تنها در گورستان است
که خونخواران و دژخیمان از بیداد گری خود دست میکشند,بیگناهان
ادامه مطلب ...میترسم دیگر نبینمت،
بروم
و بالهای تیز بر من برویند تا ابرها
که تو میخواهی پنهان شوی
در چشم غریبهای
و بسته خواهد شد آن چشم و
تو را قفل میکند آن تو.
نیکیتا استانسکو
*باز هم از نیکیتا!
به شکوه و اعجاز هستی و جهان پیرامون خود نگاهی بیاندازید.همه
جا را غرق در زیبایی خواهید دید.این زیبایی ها عشق درون شما را
صدا می زنند و فرا می خوانند.شکوه و جلال جهان هستی را نظاره
کنید و شکوه و جلال خود را به یاد آورید.هرگاه به خود اجازه دهید تا
ادامه مطلب ...