نیمه شب گهواره ها آرام می جنبند
بی خبر از کوچ درد آلود انسانها
باز هم دستی مرا چون زورقی لرزان
می کشد پاروزنان در کام طوفانها
ادامه مطلب ...ما در روزگاری هستیم هلیا، که بسیاری چیزها را میتوان دید و
باور نکرد و بسیاری چیزها را ندیده باور کرد.
نادر ابراهیمی
بار دیگر شهری که دوست می داشتم
*برای دونستن بیشتر از نادر ابراهیمی,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...اگر انتظار و توقع نداشته باشی همه دوست تو اند .
رابیندرانات تاگور
*برای دونستن بیشتر از تاگور,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...شادی تو بیرحم است و بزرگوار
نفست در دستهای من ، ترانه ی سبزی ست
من برمیخیزم
چراغی در دست
ادامه مطلب ...تنها با عشق میان دلهای شماست که عشق میان شما عمق و
استحکام واقعی خود را نشان خواهد داد.
دکتر باربارا دی آنجلیس
*برای دونستن بیشتر از دکتر باربارا,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...تو نه لایق دریا هستی و نه بیروت !
از روزی که دیدمت راهبه ای گناه کار بودی
آب را ، بدون خیس شدن می خواستی و
دریا را ، بدون غرق شدن
ادامه مطلب ...نیما یوشیج بنیانگذار شعر نوین را بواسطه ی تعلق خاطر او به زادگاهش
- یوش مازندران- می توان شاعر شمال هم نامید. در همین قیاس، زنده
یاد منوچهر آتشی شاعر ایلیاتی و روایت گر جنوب لقب گرفته است.
آتشی در دوم ماه مهر 1310 خورشیدی در روستای دهرود دشتستان که
ادامه مطلب ...ولنتاین آمد
بوسه ها را
با بوسه مهمان کنیم!
و بگوییم از عشق
و بخندیم تا صبح
و بمانیم با هم
روزها,از پی هم می گذرند
لحظه ها را دریاب!
لحظه,خود اکنون توست!
و بگو,بی لکنت,عاشقانه:
دوستت دارم را.
حس سبز
*از نقد شدن-حتی بی رحمانه- استقبال می کنم!
*این شعر رو برای عشق های واقعی گفتم,نه هر به اصطلاح عشقی!
*برای من,همه ی روزها می تونه ولنتاین باشه!ایرانی و خارجی هم
نداره!عشق,مرز نمی شناسه!
*لحظه ها را... واسم آشناست.از سهراب نیست؟
سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با انعکاس نظرات شما عزیزان
,در مورد مطلب "مرگ!...",در خدمتم.
ابتدا متن نوشته ی من:
اینجا(کلیک کن)
و این هم نظرات شما دوستان:
اینجا(کلیک کن)
Cause baby now we’ve got bad blood
چون عزیزم الآن ما با هم مسئله1 داریم
You know it used to be mad love
میدونی که قبلاً به جایش عشق دیوانه وار بود (که بین ما بود)
So take a look what you’ve done
ادامه مطلب ...سر بر آسمان برداشت:
-خدایا مرا از نالیدن در بر دوست منع می کنی؟آیا نباید او را دوست
داشته باشم؟
مرا به قلب خود فشرد و زمزمه کرد.
ادامه مطلب ...قلبم دوباره در خلسه طنین میافکند،
از درون آن دیگربار بر میآورد
احساسهایی حاکی از هیبت و الهام را،
از زندگانی، از اشک، از عشق.
الکساندر پوشکین
*برای دونستن بیشتر از الکساندر,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...ای تپشهای دل بی تاب من
ای سرود بیگناهی ها
ای تمناهای سرکش
ای غریو تشنگی ها
ادامه مطلب ...زندگی بی نهایت شادتر بود اگر در 80 سالگی به دنیا می آمدیم و
به تدریج به 18 سالگی می رسیدیم!
مارک تواین
*برای دونستن بیشتر از تواین,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...از شادکامی دیوانه گشتن به از ناکامی!
فریدریش نیچه
*برای دونستن بیشتر از نیچه,اینجا کلیک کنین.
*تو ایران بیشتر به عنوان فیلسوف می شناسنش.
ادامه مطلب ...مقصد
فراموشی ست
من زود آمده ام!
خورخه لوئیس بورخس
*برای دونستن بیشتر از خورخه,اینجا کلیک کنین.
ادامه مطلب ...سلام دوستان من.چون جمعه های گذشته,با مطلبی که نیاز به
همکاری شما عزیزان داره,در خدمتم.نظرات هفته ی آینده,منعکس
می شه.مطلبی که برای این هفته انتخاب کردم عنوانش هست:
مرگ!...
ادامه مطلب ...Aquí va mi confesión
Antes de ti no fui un santo
He pecado como no
Pero eso es cosa del pasado
Desde que llegaste tu
Lanzaste al aire la moneda Fuera cara o fuera cruz
Ganabas como quieras
اینجا اعتراف می کنم ..
ادامه مطلب ...